|
|
|
|
تاريخ خبر: جمعه27/8/1384
|
امام مهدى(ع) در كلام امام حسين(ع) وجود مقدس حضرت بقيةاللهالاعظم ، اروحنالهالفداء، در معارف به عنوان «خونخواه كشته كربلا» (1) شناخته شده و شيعيان همراهى با آن امام منصور براى گرفتن انتقام خون حسين(ع) و يارانش را يكى از آرزوهاى بزرگ خود مىدانند، (2) تا جايى كه در هر عاشورا به يكديگر اينگونه سر سلامتى مىدهند:
«اعظمالله اجورنا بمصابنا بالحسين(ع)و جعلنا و اياكم منالطالبين بثاره مع وليهالامامالمهدى من آل محمد:» (3)
خداوند پاداش ما را در عزاى مصيبتحسين(ع) بزرگ گرداند و او شما را از جمله كسانى كه به همراه ولىاش امام مهدى از آل محمد: به خونخواهى او برمىخيزند قرار دهد.
در يك كلام نام حسين(ع) و مهدى(ع) براى شيعيان يادآور يك حكايت ناتمام است، حكايتى كه آغازگر آن حضرت اباعبدالله الحسين(ع) و پايان بخش آن حضرت بقيةاللهالاعظم (ع) است.
در هر حال از آنجا كه در اذهان شيعيان اين دو وجود مقدس از قرابت و ارتباطى جدايىناپذير برخوردارند. از همين رو مناسب ديديم كه در ايام عزاى سرور آزادگان به بخشى از معارف ارزشمندى كه از آن حضرت در ارتباط با فرزند ارجمندش حضرت مهدى(ع) رسيده است اشاره كنيم:
1. نسب مهدى(ع) حضرت اباعبداللهالحسين(ع) در روايتهاى متعددى به اين موضوع كه حضرت مهدى(ع) از فرزندان و نوادگان ايشان است اشاره كردهاند كه از جمله آنها روايتى است كه در زير آمده است:
«دخلت على جدى رسولالله (ص) فاجلسنى علىفخذه و قاللى: اناللهاختار من صلبك يا حسين تسعة ائمة، تاسعهم قائمهم، و كلهم فىالفضل والمنزلة عندالله سواء» (4)
بر جدم رسول خدا، كه درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم، پس ايشان مرا بر زانوى خود نشانده و فرمود: اى حسين! خداوند از نسل تو نه امام را برگزيده است كه نهمين نفر از ايشان قيامكننده آنهاست و همه آنان در پيشگاه خداوند از نظر فضيلت و جايگاه برابر هستند.
اين موضوع كه قائم آل محمد(ص) از نسل حسين(ع) و نهمين نواده اوست در روايات بسيارى ، كه از طريق شيعه و اهل سنت روايتشده، آمده است و هر گونه شك و ترديد نسبتبه نام و نشان و مشخصات موعود آخرالزمان وآخرين ذخيره الهى را برطرف مىسازد.
«دخلتعلىالنبى (ص)فاذاالحسين على فخذه و هو يقبل عينيه وفاه و يقول: انتسيدابن سيدانت، امامابنامام، نتحجةابن حجة، ابوحجج تسعة من صلبك تاسعهم قائمهم.» (5)
بر پيامبر خدا وارد شدم و ديدم كه آن حضرت در حالى كه حسين را بر زانوى خود نشانده بر چشمها و دهان او بوسه مىزند و مىفرمايد: تو آقايى فرزند آقايى ، تو امامى فرزند امامى، تو حجتى فرزند حجتى ، تو پدر حجتهاى نهگانهاى، از نسل تو نهمين حجت و قيامكننده آنان بر خواهد خاست.
2. عدالتگسترى مهدى(ع) عدالت و تشكيل جامعهاى بر اساس عدل از آرمانهاى هميشگى بشر بوده و در طول هزاران سالى كه از زندگى انسان بر كره خاك مىگذرد و صدها و هزاران نفر در پى تحقق اين آرمان، بشريتخسته از ظلم و ستم را به دنبال خود كشيدهاند، اما جز در مقاطع كوتاهى از زندگى بشر و آن هم در سرزمينهاى محدود هرگز اين آرمان بدرستى تحقق نيافته و هنوز هم عدالت آرزويى دست نيافتنى براى انسان عصر حاضر است.
با توجه به همين موضوع در روايتهايى كه از پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم شيعه: وارد شده، گسترش عدالت و از بين بردن ظلم را يكى از بزرگترين رسالتهاى امام مهدى(ع) بر شمرده و تحقق عدالت واقعى را تنها در سايه حكومت او امكانپذير دانستهاند.
از جمله اين روايتها روايتى است كه از حضرت اباعبداللهالحسين(ع) نقل شده و در آن آمده است:
«لولم يبق منالدنياالا يوم واحد، لطولالله عزوجل ذلك اليوم حتى يخرج رجل منولدى، فيملاها عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما، كذلك سمعت رسولالله (ص) يقول» (6)
اگر از عمر دنيا تنها يك روز باقى مانده باشد و خداوند آن روز را چنان طولانى مىگرداند كه مردى از فرزندان من قيام كند و دنيا را پس از آنكه از ظلم و ستم پر شده بود پر از عدل و داد نمايد، من اين سخن را از رسول خدا، كه درود و سلام خداوند بر او باد، شنيدم.
پيامبر گرامى اسلامى (ص) نيز قيام عدالت گستر نهمين فرزند امام حسين(ع) را چنين بيان مىكنند:
«... و جعل من صلبالحسين(ع) ائمة يقومون بامرى ...التاسع منهم قائم اهل بيتى، مهدىامتى، اشبهالناس بى فى، شمائله واقواله و افعاله، يظهر بعد غيبتة طويلة و حيرة مظلة ، فيعلن امرالله و يظهر دينالله ...فيملاالارض قسطا و عدلا ، كما ملئت جورا و ظلما.» (7)
... خداوند از فرزندان امام حسين ، امامانى قرار داده است كه امر (راه و روش آيين) مرا بر پا مىدارند. نهم آنان قائم خاندان من مهدى امتم مىباشد. او شبيهترين مردمان استبه من در سيما و گفتار و كردار . پس از غيبتى طولانى و سرگردانى و سردرگمى مردم ، ظاهر مىشود ، آنگاه امر (آيين) خدا را آشكار مىسازد... پس زمين را از عدل و داد لبريز مىكند پس از آنكه از ستم و بيداد لبريز شده باشد.
3. صابران در غيبت مهدى(ع) يكى از اركان انتظار فرج صبر و پايدارى است و انسان منتظر در واقع كسى است كه همه سختيها و ناملايمات را به اميد رسيدن به آرمان بلند خويش تحمل مىكند و از فشار و تهديد زورگويان و طعنه و تكذيب نابخردان هراس به دل راه نمىدهد، از همين رو در روايات صبر و انتظار همواره قرين يكديگر بوده و فضيلتبسيارى براى صبرپيشگان در زمان غيبتبر شمرده شده است.
حضرت سيدالشهداء (ع) كه خود والاترين مظهر صبر و مقاومت در راه اداى تكليف الهى است در بيان مقام منتظرانى كه صبر و شكيبايى پيشه ساخته و بر آرمان خويش پايدارى مىورزند مىفرمايد:
«منا اثنا عشر مهديا، اولهم اميرالمؤمنين على بن ابىطالب، و آخرهم التاسع منولدى، و هوالقائم بالحق، يحيىالله بهالارض بعد موتها، و يظهر به دينالحق علىالدين كله، ولو كرهالمشركون. له غيبة يرتد فيهااقوام و يثبت فيها علىالدينآخرون، فيؤذون و يقال لهم: «متى هذاالوعد ان كنتم صادقين»،اما انالصابر فى غيبتهعلىالاذى و التكذيب بمنزلةالمجاهدبالسيف بين يدى رسولالله (ص)» (8)
در ميان ما اهل بيت دوازده مهدى وجود دارد كه اولين آنها اميرمؤمنان علىبنابىطالب(ع) و آخرين آنها نهمين فرزند من است. و اوست قيام كننده به حق ، خداوند به وسيله او زمين را پس از آنكه مرده است زنده مىكند و دين حق را به دست او بر همه اديان غلبه مىدهد، اگر چه مشركان نپسندند. براى او غيبتى است كه گروهى در آن از دين خدا بر مىگردند و گروهى ديگر بر دين خود ثابت مىمانند، كه اين گروه را اذيت كرده و به آنها مىگويند:
«پس اين وعده چه شد اگر راست مىگوييد؟» آگاه باشيد آنكه در زمان غيبت او بر آزار و اذيت و تكذيب صبر كند همانند كسى است كه در مقابل رسول خدا(ص) با شمشير به جهاد برخاسته است.
شايد بتوان گفت فضيلتهاى بىشمارى در روايات ما كه براى منتظران فرج بر شمردهاند به اعتبار همين صبر و شكيبايى و تحمل مشكلاتى است كه منتظران واقعى فرج بر خود هموار مىكنند. چنانكه در روايتى كه از امام صادق(ع) وارد شده، آمده است:
«...فلا يستفرنكالشيطان، فانالعزةللهولرسوله وللمؤمنين، و لكن المنافقين لايعلمون ، الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر على ، يرى منالاذى والخوف، هو غدا فى زمرتنا...» (9)
شيطان تو را تحريك نكند. زيرا كه عزت از آن خدا و پيامبر و مؤمنان است ليكن منافقان نمىدانند ، آيا نمىدانى كسى كه منتظر امر ما (حاكميت اجتماعى آرمانى ما) باشد، و بر بيمها و آزارهايى كه مىبيند شكيبايى ورزد، در روز بازپسين در كنار ما خواهد بود...
4. خصال مهدى(ع) حضرت مهدى(ع) عصار و فشرده عالم هستى (10) و وارث همه انبياء اولياء الهى است، و خداوند متعال همه خصال نيكويى را كه در بندگان صالح پيش از او وجود داشته، در آن حضرت جمع كرده است. به بيان ديگر آنچه خوبان همه دارند او به تنهايى دارد.
در زمينه آنچه گفته شد روايتهاى بسيارى وارد شده كه از جمله آنها مىتوان به روايت زير كه از حضرت اباعبداللهالحسين(ع) نقل شده اشاره كرد:
«فىالقائم منا سنن منالانبياء: سنة من نوح، و سنة من ابراهيم ، و سنة منموسى و سنة منعيسى ، و سنة من ايوب و سنة من محمد(ص) . فاما من نوح: فطولالعمر; واما من ابراهيم: فخفاءالولادة و اعتزال الناس; واما من موسى: فالخوف والغيبة; و اما من عيسى: فاختلافالناس فيه، واما منايوب: فالفرج بعدالبلوى; واما من محمد(ص) فالخروج بالسيف.» (11)
در قائم ما (اهل بيت) سنتهايى از پيامبران الهى وجود دارد; سنتى از نوح ، سنتى از ابراهيم ، سنتى از عيسى ، سنتى از ايوب: و سنتى از محمد(ص) از نوح طول عمر، از ابراهيم پوشيدهماندن ولادت و كنارهگيرى از مردم ، از موسى، ترس و غيبت از جامعه ، از عيسى اختلاف مردم درباره او، از ايوب گشايش بعد از سختيها و بلايا، و از محمد(ص) قيام با شمشير را .
پي نوشت :
1. ر. ك: قمى ، شيخ عباس ، مفاتيح الجنان ، دعاى ندبه ، اصل عبارتى كه در دعاى مزبور آمده چنين است:
«اين الطالب بدم المقتول بكربلاء»
2. ر. ك: همان ، زيارت امام حسين(ع) در روز عاشورا. در بخشى از زيارت يادشده چنين آمده است: «فاسئلالله الذى اكرم مقامك و اكرمنى ان يرزقنى طلب ثارك مع امام منصور من اهل بيت محمد:»
3. همان جا
4. القندوزى، سليمان بن ابراهيم ، ينابيع المودة ، نجف ، مكتبةالحيدرية، 1411 ق ، ص 590 ، به نقل از: موسوعة كلماتالامام الحسين(ع)، قم ، دارالمعروف ، 1415 ق ، ص659 ، ح 688 .
5. حسينى ترمذى ، محمد صالح ، مناقب مرتضوى ، ص139 ، به نقل از: قرشى،على اكبر، اتفاق در مهدى موعود7، ص 35
6.الشيخالصدوق،ابوجعفرمحمدبنعلىبنالحسين، كمالالدين و تمامالنعمة، تهران، دارالكتب الاسلامية،1359 ق، ج 1 ، ص317 ، ح 4; به نقل از موسوعة كلمات الامام الحسين، ص 661، ح693 .
7. همان ، ج 1، ص257 ، به نقل از: حكيمى، محمد ، عصر زندگى و چگونگى آينده انسان و اسلام، قم ، دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم ، 1374 ، صص36-35.
8 . همان ، ج 1، ص317 ، به نقل از موسوعة كلماتالامامالحسين، صص666- 655، ح703.
9. الكلينى ، محمدبنيعقوب، الكافى ، ج 8 ، ص37، به نقل از حكيمى،محمد، همان، ص293 .
10. در برخى از تفاسير كلمه «والعصر» به وجود حضرت مهدى(ع) تفسير شده است.
11. علماليقين ، ج 2 ، ص793 ، به نقل از موسوعة كلمات الامام الحسين(ع) ، صص669- 668، ح 710 .
|
|
واريز آنلاين به حساب مهديه |
|
|
|
|
|
|