|
|
|
|
تاريخ خبر: پنجشنبه28/10/1391
|
مسابقه پيامکي نگين آفرينش شماره (2) امام مهدي(ع) دريك نگاه
آغاز سخن مسلمين اتفاق نظر دارند كه پيامبر(ص) فرمود: «هر كسي بميرد در حالي كه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ دوران جاهليت مرده است!!» روايات فراواني از امامان معصوم عليهم السلام رسيده است كه بيانگر اهميّت شگرف «امام شناسي» است و حتي سفارش شده كه در اين مسير از خداوند كمك بخواهيد. امام صادق(ع) ميفرمايد: در دوران غيبت اين گونه دعا كنيد: «اللّهم عَرّفني... حُجَّتكَ فَاِنّكَ اِنْ لم تُعَرِفني حُجَّتك ضَلَلْتُ عن ديني»؛ «خدايا... حجت خود را به من بشناسان؛ زيرا اگر او را به من نشناساني، از دين خود گمراه خواهم شد». بنابراين مسأله شناخت امام با سرنوشت آدمي ارتباط دارد و امام تنها راه سعادت و بهروزي و مصداق كامل راه خدايي است: «السلام عليكَ يا سبيل الله الّذي من سَلَكَ غيره هَلكَ»! «سلام بر تو اي راه خدا كه هر كسي غير آن راه رود، هلاك ميشود». ما كه خود را شيعه امام عصر(ع) ميدانيم و دوست داريم از بهترين ياوران آن عزيز باشيم و در آتش هجران او ميسوزيم و براي ظهور زيبايش پيوسته دعا ميكنيم، چقدر نسبت به آن حجت خدا معرفت و شناخت داريم؟ بيائيم به عنوان يك وظيفه بزرگ الهي، در راه آشنايي با امام خويش تلاش بيشتري كنيم.
امام مهدي(ع) در يك نگاه دوازدهمين پيشواي معصوم(ع) حضرت مهدي(ع) در نيمه شعبان سال255هـ در شهر سامراء (از كشور عراق) به دنيا آمد. نام شريف آن حضرت، همان نام پيامبر(ص) (محمد) و كنيه او مثل پيامبر (ابوالقاسم) است. پدر بزرگوارش پيشواي يازدهم، امام حسن عسكري(ع) و مادر گرامياش، نرجس خاتون است. وي از نظر فضيلت و كرامت به حدي است كه حكيمه خاتون، خواهر امام هادي(ع) او را سرآمد و سرور خاندان خويش و خود را خدمتگزار او مينامد.
القاب آن حضرت 1. «مهدي» كه مشهورترين لقب آن حضرت و به معناي هدايت شده از سوي خداست. 2. «قائم» يعني قيام كننده به حق. رسول خدا(ص) فرمود: «از اين جهت قائم را «قائم» ناميدند كه پس از فراموش شدن نامش، قيام ميكند». 3. «بقية الله»؛ يعني، بازمانده الهي. به اين لقب مشهور شده چون آخرين حجت خدا و ذخيره الهي براي عالم است. لقبهاي ديگر حضرت عبارت است از: حجه الله، خلف صالح، منتقم، صاحب الامر، صاحب الزمان، منصور و منتظر.
ويژگيهاي ظاهري و اخلاقي حديث نگاران و تاريخ نويسان بر اساس روايات فراوان، شمايل و اوصاف آن حضرت را چنين بيان كردهاند: حضرت مهدي(ع) چهرهاش جوان و گندم گون، شانهاش پهن، دندان هايش براق و گشاده، پيشاني اش بلند و تابنده، استخوان بندي اش استوار، گونههايش كم گوشت و برگونه راستش خالي مشكين، عضلاتش پيچيده و محكم، اندامش متناسب و زيبا و هيئتش خوش منظر و رباينده است. درباره ويژگيهاي اخلاقي او، پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: او شبيه ترين مردم به من است در قيافه و گفتار و رفتار. از ويژگيهاي آن حضرت، شب زندهداري و انس با سجاده و مناجات است؛ چنان كه آمده است: «چهره گندم گون او مايل به زردي است به خاطر عبادت و بيداري شب.» اهل جهاد و مبارزه است. با هيچ ظالم و ستمكاري سازش ندارد و با آنان ميجنگد تا اينكه ريشه ظلم و ستم را از پهنه زمين بر ميچيند. امام صادق(ع) درباره آيه «و قاتلوهم حتي لاتكون فتنه و يكون الدّينُ كلّه لله» فرمودند: «هنوز تأويل اين آيه تحقق نيافته است؛ وقتي قائم ما قيام كند آنها كه او را درك كنند، تأويل اين آيه (و معناي باطني آن) را خواهند ديد.» آن حضرت، در كنار جهاد و مبارزه و صلابت در مقابل دشمنان، با مردم مهربان و صميمي است. امام رضا(ع) ميفرمايد: «آن حضرت نسبت به مردم از پدر و مادرشان، مهربان تر و دلسوزتر است». حضرت مهدي(ع) خود فرمود: «ما هرگز شما (شيعيان) را به حال خود رها نكرده و شما را از ياد نبردهايم و اگر جز اين بود، بلاها از هر سو بر شما فرود ميآمد و دشمنان، شما را نابود ميكردند». يكي ديگر از ويژگيهاي رفتاري ايشان، زهد و ساده زيستي است. امام صادق(ع) فرمود: «به خدا قسم لباس مهدي نيست مگر پوششي خشن و خوراك او نيست مگر غذايي ساده». در روايتي از امام صادق(ع) ساير صفات حضرت مهدي(ع) اين گونه مطرح شده است: «او در برابر خدا از همه فروتن تر است. آنچه به مردم فرمان ميدهدبيش از ديگران به آن عمل ميكند و آنچه مردم را از آن نهي ميكند خود بيش از همگان از آن ميپرهيزد... او داناترين، حكيمترين، پرهيزگارترين، بردبارترين، سخيترين و عابدترين مردم است... ديدگانش در خواب فرو ميرود؛ ولي دلش هميشه بيدار است. فرشتگان با او سخن ميگويند. عطر وجودش از هر مشكي خوشبوتر است...».
امام مهدي(عج) در قرآن در قرآن كريم در باره مسائل آينده جهان و حوادث آخرالزمان و حكومت يافتن صالحان سخن گفته شده است. مفسران اين گونه آيات را با استفاده از احاديث پيامبر و اهل بيت(ع) به وجود مقدس حضرت مهدي(عج) و ياوران آن حضرت و دوران حاكميت او تفسير كردهاند. قرآن ميفرمايد:«خداوند آنان را كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند وعده داده است كه البته در زمين خلافت خواهد بخشيد همان گونه كه پيشينيان آنها را خليفه ساخت و دين آنها را كه براي آنان پسنديده است استوار و پايدار خواهد گردانيد و پس از آنكه گرفتار ترس و بيم بودند ايمني و امان خواهد بخشيد...» خداوند در اين آيه سه وعده بزرگ به مومنان نيك سيرت داده است: حاكميت بر زمين، استواري و فراگيري دين الهي و ايمني و امنيت در همه جهان براي مومنان. وعده خدا تخلف بردار نيست و اين وعده تا كنون تحقق نيافته و در هنگام ظهور چنانكه روايات زيادي بيانگر آن است تحقق مييابد.
مراحل زندگي حضرت مهدي(ع) در دوران امام دهم و يازدهم(عليهم السلام)، در ميان خلفاي بني عباس نگراني عميقي به وجود آمده بود. اين نگراني مربوط به احاديث فراواني بود كه بشارت تولد فرزندي از امام عسكري(ع) را ميداد كه واژگون كننده حكومت باطل بود. به همين علت دوران حمل و ولادت امام مهدي(ع) از مردم پنهان داشته ميشد. پس از ولادت نيز در مدت پنج سال كه حضرت مهدي(ع) در كنار پدر بزرگوارش به سر ميبرد، زندگي مخفيانهاي داشت و جز اصحاب و ياران خاص امام عسكري(ع) كسي او را نميديد. امام عسكري(ع) در آن دوره دو وظيفه اساسي بر عهده داشت: يكي حفظ جان فرزندش از گزند خلفاي عباسي و ديگري اثبات وجود او و اعلام امامتش به شيعيان، به همين جهت در فرصتهاي مناسب آن حضرت را به ياوران و شيعيان خاص و رازدار خود معرفي كرد. چند تن از اصحاب خاص امام يازدهم نقل کردهاند: «چهل تن از شيعيان نزد امام عسكري(ع) گرد آمديم؛ آن حضرت فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: اين امام شما پس از من و جانشين من است. از او پيروي كنيد و از گرد او پراكنده نگرديد كه هلاك ميشويد و دينتان تباه ميگردد...».
غيبت صغري با شهادت امام حسن عسكري(ع) در سال 260هـ غيبت كوتاه مدت امام(ع) آغاز شد كه تا سال 329 به طول انجاميد. اين دوره نقش مهمي در ايجاد آمادگي شيعه براي پذيرش غيبت بلند مدت داشت. در طول غيبت صغري گرچه امام از نظرها پنهان بود، اما عدهاي (نايبان خاص) با آن حضرت در تماس بودند. شيعيان به وسيله آنان مشكلات و مسائل خود را به عرض حضرت ميرساندند و پاسخ آنها را دريافت ميكردند و در مواردي به وسيله آن نايبان به ديدار امام شرفياب ميشدند. نام و شرح داستان شرفيابي آنها در كتابهاي معتبر آمده است. نايبان خاص كه همگي از علما و بزرگان شيعه بودهاند- به ترتيب دوران نيابت عبارتاند از: ابوعمرو عثمان بن سعيد عمري كه پنج سال نايب حضرت بوده و در سال 265هـ وفات كرده است. ابوجعفر، محمد بن عثمان فرزند نايب اول است كه تا سال 305هِـ زندگي كرده و چهل سال نايب امام عصر بوده است. ابوالقاسم، حسين بن روح نوبختي كه تا سال 326هـ زندگي كرده و 21 سال نيابت كرده است. ابوالحسن، علي بن محمد سمري كه تا سال 329هـ زندگي كرده و سه سال نايب حضرت بوده است.
غيبت كبري پس از پايان دورة غيبت صغري، دوران غيبت كبري شروع شد كه تا كنون ادامه يافته است و به امر خداوند تا فراهم شدن زمينههاي ظهور، ادامه خواهد يافت. البته همانگونه كه در دوره غيبت صغري، شيعيان حضرت بدون رهبر و سرپرست نبودند و به واسطه نايبان خاص با ايشان در تماس بودند و وظايف خود را ميشناختند، در دوره غيبت كبري نيز به وسيله نايبان عام، به وظايف و تكاليف خود آشنا ميگردند. تفاوت نايب خاص و عام در اين است كه در نيابت خاصه، امام اشخاص معيني را نايب خود قرار داده بود كه به اسم و رسم آنها را معرفي نموده و هر كدام را به وسيله نايب پيش از خود به مردم شناسانده بود، ولي در نيابت عامه، بر اساس يك ضابطه كلي، نايبان را معرفي كرده است و هر فردي كه آن ضابطه را در همه ابعاد دارا باشد، نايب امام شناخته ميشود و به نيابت از او، ولي مسلمين در امر دين و دنيا خواهد بود. اين مقام به وسيله خود حضرت مهدي(ع) به عالمان واجد شرايط، واگذار شده است. شيخ طوسي، شيخ صدوق و شيخ طبرسي از اسحاق بن عمار نقل كردهاند: «مولاي ما حضرت مهدي (در مورد وظيفه شيعيان در عصر غيبت) فرموده است: «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواةـحديثنا فانّهم حجتي عليكم و انا حجّة الله عليهم»؛ «در حوادث و رخدادهايي كه واقع ميشود (و پيش ميآيد) به روايت كنندگان حديث ما رجوع كنيد كه آنان حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان هستم». مراد از راويان حديث، همان فقها و دين شناسان متعهد هستند چنان كه در روايت ديگري آمده است: «و اما من كان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً لهواه مطيعاً لامر مولاه فللعوام ان يقلّدوه»؛ هر يك از فقيهان كه مراقب نفس و نگهبان دين و مخالف هوا و هوس و اطاعت كننده فرمان مولايش باشد، بر مردم لازم است كه از او تقليد كنند (و وظايف خود را از او جويا شوند)». بدين ترتيب، امور مسلمين در زمان غيبت كبري به دست «ولي فقيه» قرار مي گيرد و با نظر او بايد انجام شود.
فضيلت انتظار و مقام منتظر ما اكنون در دوره انتظار هستيم. آن هم انتظار مقدم مهدي(ع) و ظهور دولت حق. در روايات فضيلتهاي فراوان براي «انتظار فرج» مطرح شده و مقامي بس والا براي منتظران مهدي(ع) بيان گرديده است. پيامبر خدا(ص) فرمود: «بهترين عبادت امت من انتظار فرج است»17و امام صادق(ع) گفته است: «منتظر امر (حكومت) ما، مثل كسي است كه در راه خدا به خون خود غلتيده باشد». بي ترديد «انتظار»،حقيقتي شگرف و ژرف و داراي آثار و لوازمي است و «منتظر» وظايف و تكاليفي بر عهده دارد. «انتظار فرج» اميد به آيندهاي روشن است و به زندگي انسان منتظر رونق و نشاط ميبخشد و او را از حالت يأس و نااميدي بيرون ميبرد. مقام معظم رهبري ميفرمايد: «قانع نشدن به وضع موجود و تلاش فزاينده و مستمر در انجام اعمال نيك و خير يك بُعد از انتظار است». به راستي اگر دنيا را خورشيدي روشن خواهد كرد آيا ما بايد تا آمدن خورشيد نوراني در تاريكي بنشينيم، يا لازم است اقدامي كنيم و چراغي بيفروزيم؟ بنابراين كسي كه منتظر واقعي ظهور است، به دنبال كسب آمادگي و زمينه سازي براي ظهور است. او با خودسازي و كسب فضايل اخلاقي و تقويت ايمان و معنويت، خود را براي ياوري حضرت آماده و با امر به معروف و نهي از منكر و كار فرهنگي مداوم به نيروسازي و پرورش و تربيت ديگران همت ميگمارد. بنابراين «منتظر» نه نسبت به خود بيتفاوت است و نه نسبت به محيط پيرامون خود بيتعهد. چنين فردي پيوسته به دنبال اهداف امام خويش است و نيرو و انرژي خود را در آن سمت و سو صرف ميكند. بنابراين انساني است داراي هويت و هدفمند. البته در نقطه مقابل، دشمن براي رسيدن به اهداف خود هميشه به دنبال ايجاد فضاي يأس و نوميدي، در ميان ملت هاست و به همين جهت با هر پديده اميدبخشي مبارزه ميكند و چون «اعتقاد به مهدي» و «انتظار فرج» عاملي اساسي براي اميد و حركت است با شيوههاي مختلف با آن مقابله مي كند؛ گاهي اصل مهدويّت را انكار ميكند و گاهي با تحريف و خرافه پردازي، به دنبال تخريب اين عقيده مهم اسلامي و الهي است. مقام معظم رهبري در اين زمينه ميفرمايد: «امروز سياست گذاران و طراحان استكباري مهم ترين هدف خود را ايجاد فضاي يأس آلود براي ملتها قرار دادهاند و تلاش ميكنند به ملتها اينگونه تفهيم شود كه فرهنگ و اعتقادات و شخصيت ملي و مذهبي ملتها نميتواند كارساز باشد. اما در مقابل آن، تفكر انتظار فرج و گشايش، اميدبخش و حركت آفرين است.» و «حركت آن حضرت هر سمتي باشد (بايد) حركت پيروان او، هم به همان سمت باشد». بنابراين انتظار به معناي حركت در مسير مهدي(ع) است و منتظر كسي است كه پيوسته با ظلم و ستم و بيعدالتي ميجنگد و خود را به فساد و آلودگي، گره نميزند؛ چون در انتظار امامي است كه با قيامش جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد و آن را از هر ظلم و ستم پاك خواهد نمود.
سئوالات الف) اين روايت از کدام معصوم است : « هر کس بميرد در حالي که امام زمان خود را نشناخته باشد به مرگ جاهليت مرده است.» 1- امام صادق(ع) 2- پيامبر اکرم (ص) 3- امام زمان(ع)
ب) خداوند در قرآن به تحقق حکومت صالحان وعده داده است اين وعده چگونه به حکومت حضرت مهدي (عج) دلالت ميکند؟ 1- بيان احاديثي که تفسير اين آيه را دوران ظهور حضرت مهدي (عج) دانسته اند. 2- از آنجا که وعده الهي تخلف ناپذير است و تاکنون چنين وعده اي تحقق نيافته است 3- همه موارد
ج) اين روايت از کدام معصوم است : « و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواه احاديثنا . . . . » 1- امام صادق(ع) 2- امير المومنين (ع) 3- امام زمان (ع)
د) آخرين نايب خاص امام زمان(عج) چه نام داشت ؟ 1- محمد بن عثمان 2- علي بن محمد سمري 3- حسين بن روح نوبختي
جهت شرکت در مسابقه پيامکي ، پاسخ سوالات را مانند مثال زير به شماره پيامک مهديه تهران 10001214 ارسال نماييد .
عدد اول شماره بروشور : 2 عدد دوم کد شهرشما : 0311 عدد سوم گزينه هاي صحيح : 2313 مثال : 203112313 ( بدون فاصله)
|
|
واريز آنلاين به حساب مهديه |
|
|
|
|
|
|