|
|
|
|
تاريخ خبر: جمعه10/9/1385
|
درد هجران وفرقت يار آخر شد درد هجران وفرقت يار آخر شد عمر صد سال شبي چو تار آخر شد
گر چه مدحم همه در رساي يارم بود اين عمل مانده به جا ونگار آخر شد
جرعه مي نوش زچشمه هاي انساني کي توان گفت که چشمه سار آخر شد
روي دلدار و وصال يار ميمونست اين مبارک همه اشکبار آخر شد
شرح ديدار و وصال فاش گفتن ني بين که منصور سرش به دار آخر شد
اي خدا در دو جهان چو رمز ورازم را آشکارش نکني که کار آخر شد
اي جلالي زچه ذکر يا علي گويي يا علي گوي که انتظار آخر شد
پي نوشت :
با تشكر از آقاي احمد جلالي پندري
|
|
واريز آنلاين به حساب مهديه |
|
|
|
|
|
|