|
|
|
|
تاريخ خبر: يکشنبه29/8/1384
|
عدالت و قاطعيت در وقت ظهور استاد محمد حكيمى امام مهدى (ع) در راه و كار خود سازشناپذير است و در اجراى حدود و احكام الهى و مبارزه با ستمگران قاطعيتى خدايى دارد، چشمپوشى و مسامحهاى در راه و روش او نيست، از ملامت ملامتگران نمىهراسد، از هيچ مقام و قدرتى نمىترسد، و بدون هيچگونه ملاحظهاى تبهكاران را كيفر مىكند و صالحان زاهد و سادهزى و بىآلايش را در مصادر امور مىگمارد.
قاطعيت، خصلت همه رهبران راستين الهى است، و اين خصلت در وجود مبارك امام مهدى (ع) در حد اوج و كمال است. و معيار پاكسازى اجتماعات بشرى همين است. عينيتيافتن عدالتى فراگير و ريشهسوزى هر ظلم و ستم بايد بدون كمترين ترحم و ارفاق و استثنايى صورت گيرد، بطورى كه در هيچ جاى جهان علت فساد و عامل بيدادى برجاى نماند، تا بتواند بتدريجبه مناطق ديگر نفوذ كند، و به توطئه و كارشكنى در كار سامان بخشيدن به جامعه بشرى بپردازد.
اين تجربه همه دوران تاريخ است كه سازش و ارفاق و ملايمت در پاكسازى جامعه و زدودن علل و عوامل ناراستى و نادرستى و تجاوزطلبى، همواره موجب گرديده است تا پس از گذشت اندك زمانى، نيروهاى ضدحق و ضد عدل در سازماندهى مجددى تشكل يابند، و از پشتبه نيروهاى مردمى و انقلابى يورش آورند، و ضربههاى كارى وارد سازند، و آنان را بكلى از پاى درآورند، يا دستكم تضعيف كنند و در راه و كارشان ناموفق سازند. اين موضوع تجربه هميشگى تاريخ است. و ديگر بار، در دوران ظهور بزرگ، اين واقعيت ناديده گرفته نمىشود، تا پاكسازى بزرگ و ريشهاى جامعه بشرى تحقق خارجى يابد، و از هر شكست و ناتوانى و سستى در امان ماند. از اينرو، امام منجى، در سراسر اندام جامعه بشرى سلولى فاسد بر جاى نمىگذارد، و هر خس و خاشاكى را از مسير انسان برمىدارد، و هر فسادى را در نطفه خفه مىكند، و هر ستمى را از ريشه مىخشكاند. در همه جريانهاى فاسد و ضدانسانى، همه عاملان، زمينهسازان و دستياران آن جريانها را از دم تيغ مىگذراند.
امام باقر (ع):
يقومالقائم... علىالعرب شديد، ليس شانه الاالسيف... ولاياخذه فىالله لومةلائم. (1)
- (امام) قائم قيام مىكند... بر اعراب سختگير است و راه (و روش) او شمشير (به به كارگيرى سلاح) است. و در راه اجراى (برنامههاى) الهى از ملامت ملامتگرى بيم نمىكند.
تبليغات دشمنان داخلى و خارجى و بوق و كرناها و تكفيرهاى داخلى و ارتجاعى در او هيچ اثرى نمىگذارد، و او را به مصلحتسنجى مجبور نمىسازد. اين روش ارزشمند، در عين دشواريهاى فراوانى كه همراه دارد، از جهتى نيز كارها را آسان مىكند، چون آنان كه انديشه رخنه كردن در صفوف نهضت و انقلاب جديد را در سر مىپرورانند و شيوه فتنهگرى را در پيش مىگيرند، هنگامى كه با قاطعيتى خللناپذير روبرو گشتند و راهى براى نيرنگبازى و نفوذىگرى در پيش خود نديدند، دست از هر خطا و انحراف برمىدارند و از هرگونه حركتهاى مخفيانه و كارشكنيهاى پنهانى و سرمايهگذاريهاى مرموز دست مىشويند.
امام مهدى (ع)، با ايجاد بيم و دلهره و ترسهاى عميق و راستين، بسيارى از گروههاى مخالف و ستمپيشه را مجبور به ترك راه و روش خود مىكند و به تسليم وامىدارد. از اينرو، در احاديث آمده است كه از شمشير برنده و اراده قاطع امام و يارانش همه اهريمنان مىهراسند، و ترسى گران بر روان دژخيمان خونآشام سايه مىافكند، و لرزه بر اندام خودكامگان و طاغوتان مىافتد. و اين خود عامل بزرگى در پيروزى كامل آن امام منجى است. با اين رعب و ترس، بسيارى مقاومتها درهم مىشكند، و بسيارى از مردمان به راه بازمىگردند و از تجاوز به حقوق ديگران و زير پا نهادن مسؤوليت و تكليف و حرمت انسانها دستبرمىدارند.
امام صادق (ع):
بيناالرجل على راسالقائم يامرو ينهى اذا امر بضرب عنقه، فلا يبقى بينالخافقين جشىءج الا خافه. (2)
- در همان هنگامى كه شخصى نزد قائم ايستاده و به امر و نهى مشغول است (3) ناگاه (امام) امر مىكند كه او را بكشند. اينست كه در خاور و باختر زمين چيزى نمىماند مگر اينكه از (قاطعيت و اجراى عدالت) او مىهراسد.
انسانهاى استثمارگر، ستمپيشه، خونآشام و بدانديشان ديوسيرت، در برابر خود قدرت و نظامى را مىبينند كه ذرهاى از حق و حقوق مردمان را ناديده نمىگيرد، و كاهى را از كوهى جدا مىسازد، و زشتكرداران و گناهكاران را بدون ذرهاى چشمپوشى كيفر مىدهد، و حد و حدود الهى را بدون كمترين ارفاق به اجرا درمىآورد، و قانون عدل و حق درباره بزرگ و كوچك و فقير و غنى و عالم و جاهل و خويش و بيگانه عملى مىسازد. و اينچنين شيوه و روشى نرمشناپذير و استوار، اطاعت و فرمانبردارى همگان را موجب مىگردد.
امام باقر (ع):
كانى باصحابالقائم و قد احاطوا بما بينالخافقين ليس من شىء الا هو مطيع لهم. (4)
- گوييا ياران قائم را مىبينم كه بر خاور و باختر گيتى مسلط شدهاند، و هيچ چيز نيست مگر آنكه از آنان فرمان مىبرد.
و اينچنين شيوه و روشى مىتواند نجاتبخش بشريتباشد، و شبكههاى پيچيده بيدادگران و دنياداران را از دست و پاى بشريت مظلوم بردارد، و راحت و آسايش واقعى همگان را فراهم سازد. در جبهه خارجى موفق مىشود حركتهاى ضد مردمى را درهم بشكند، و يك تن از ضد مردمان را باقى نگذارد، و در جبهه داخلى توفيق مىيابد تا به پاكسازى بزرگ دستيازد و همه منافقان نامرئى و نفوذيان و رياكاران و تزويرگران ظاهرالصلاح را ريشهكن كند، و تودههاى نجيب انسانى را از شر هر نيرنگ و مكر و ترفند و فريبى آسوده سازد، و امنيت واقعى را بر سراسر اجتماعات انسانى حاكم گرداند.
بنابراين، روش امام در برخورد با تبهكاران داخلى و انحرافها و فسادهاى اجتماعى دست كمى از درگيرى با جبهه خارجى و دشمنان سلاح به دست و آشكار جهانى ندارد. كشتار و جنگ در راه و روش امام موعود (ع) تنها براى از ميان برداشتن حاكمان و زمامداران مسلط بر كشورهاى جهان نيست، بلكه قاطعيت در برابر حكومتهاى خودكامه مقدمهاى استبراى اصلاح جامعهها و ايجاد دگرگونى اساسى در ماهيت روابط اجتماعى، و سرانجام اجراى دقيق عدالت اجتماعى در همه شؤون زندگى. به اين جهت امام نه تنها در جنگها و لشكركشيها با دشمنان خارجى دستبه كشتار مىزند و موانع راه را با قاطعيت از سر راه برمىدارد، بلكه در برابر هر گونه فساد و انحراف در داخل جامعه اسلامى نيز قاطعانه مىايستد و علل و عوامل آن را نابود مىكند.
در اين ترديدى نيست كه روشهاى سازشكارانه و مصلحتانديشانه در برابر فساد داخلى، بتدريج جامعه را تباه مىسازد، يعنى از درون دچار مشكلاتى مىكند. كه از هرگونه سامانيابى مانع مىگردد، و كمكم مفاسد داخلى نظام را از اعتبار مىاندازد، و جامعه را به سقوط مىكشاند، و اجراى حق و عدل را ناممكن مىكند. از اينرو، ساختن جامعههاى بشرى قاطعيتى نرمشناپذير مىخواهد و دورى دقيق از هرگونه ملاحظهگرايى و سازشكارى.
امام على (ع):
لا يقيم امرالله - سبحانه - الا من لايصانع ولا يضارع، ولا تتبعالمطامع. (5)
- دين خدا را نمىتوانند ترويج كنند مگر كسانى كه سازشكار نباشند، (و با دنيادوستان و رفاهطلبان) همسو نشوند، و دل در گرو طمعها و خواهانيها نداشته باشند.
راه و روش امام مهدى (ع)، شكوفايى راستين اين اصول و معيارهاست، نه سازشى در آن راه دارد و نه طمعى به مال دنيادارى، هيچ انگيزهاى در كار نيست جز رضاى خدا و اجراى عدالت مطلق.
امام على (ع):
... و ليطهرنالارض من كل غاش... (6)
- ... زمين را از هر انسان نيرنگباز (و فريبكار) پاك مىسازد...
كسانى كه در مبانى عقيدتى و ايمانى چون ديگرانند و بظاهر معتقد و مسلمان حساب مىشوند، ليكن در عمل و در روابط اجتماعى دچار انحرافند و در مسائل مالى و اقتصادى فريبكارند و غش به كار مىبرند، مورد تصفيه و پاكسازى قاطع و انعطافناپذير امام قرار مىگيرند، و با نابودى اين طبقه زالوصفت كه در شمار اندك نيستند، مردمان به امنيت اقتصادى خواهند رسيد در كنار ديگر امنيتهاى اجتماعى.
امام كاظم (ع):
... الثانى عشر منا سهلالله له كل عسير... و يبير به كل جبار عنيد، و يهلك على يده كل شيطان مريد... (7)
- ... خداوند براى دوازدهمين (امام) از خاندان ما هر دشوارى را آسان مىگرداند، و به دست او هر جبار سرسختى نابود مىشود و هر شيطان سركشى هلاك مىگردد.
از شيوههاى امام موعود (ع)، براى محو طاغوتان و جباران،عدم پذيرش توبه است. و اين، موضوعى استبسيار مهم، كه از نفوذ عناصر ناباب و نالايق و دوگانه و ناخالص يا متظاهر، در صفوف انقلابيون جلوگيرى مىكند.
روشن است كه با پيدايش تحول و انقلاب در جامعه، مردم به دو گروه تقسيم مىشوند:
1- گروهى كه پيش از انقلاب و نظام جديد خود را براى تحول و دگرگونى آماده كرده بودند و انديشه و افكار خويش را از پيرايهها و معيارهاى نادرست پيشين رها ساخته بودند. اين دسته با پديد آمدن انقلاب و تحول در نظام اجتماعى، بدون دشوارى، معيارهاى جديد را مىپذيرند و خود را با جامعه نوبنياد و ضوابط آن تطبيق مىدهند و با تفكر و حركت نوين هماوا و هماهنگ مىگردند.
2- كسانى كه روشها و معيارهاى واپسگراى جامعه پيشين در تار و پود وجودشان نفوذ كرده و به انديشه و عمل آنان فرم و شكل بخشيده است و منافعشان نيز در همان است. اين گروه با همان انديشهها خو گرفتهاند و آن انديشهها و معيارها جزء شخصيتشان شده است. اينان در هر جامعه و محيطى قرار گيرند جز به همان اصول پيشساخته خويش به چيزى نمىانديشند، و منافع خود را نيز در سايه همان روشها و انديشهها تامين شده مىيابند. اين گروه با پديد آمدن تحول و انقلاب و واژگونى نظامهاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و ارزشى پيشين، دچار مشكل اساسى مىگردند; زيرا از يك سو با حركت انقلابى و دگرگونساز جديد روبرو هستند كه اصول و معيارهاى تازهاى عرضه مىكند، كه در بسيارى از موارد كاملا با اصول پيشين متضاد و ناسازگار است. از سوى ديگر گرفتار افكار و انديشههاى پيشين و خصلتهاى منافعطلبانه خود هستند، كه در ژرفاى روح آنان رسوخ كرده است، بويژه كه منافع خود را نيز در سايه آن معيارها پايدار مىدانند.
گروه دوم در رويارويى با انقلاب دو دسته مىشوند: دستهاى كوتاهفكر و سطحىنگر، كه در برابر انقلاب و نظام جديد مىايستند و در برابر انديشههاى نوين مقاومت مىكنند. اين دسته زود از ميان مىروند، و براى نيروهاى انقلابى رويارويى با اين گروه چندان دشوار نيست.
دسته دوم كسانيند كه اصولى و بنيادى فكر مىكنند و پويايى و بالندگى حركت جديد و انقلابى را درك مىكنند و ستيز با آن را ناممكن مىشناسند. اينان بظاهر به حركت نوين تن مىدهند و آن را مىپذيرند، ليكن در درون و باطن به هرگونه كارشكنى دست مىيازند. اين دسته در ظاهر انقلابى و طرفدار مبانى جديدند و در باطن ضدانقلاب و معتقد به اصول گذشتهاند. گرايش اين نوع از مردم و گروهها به انقلاب، و ناشناخته ماندن آنان يا طرد نشدن آنان، همواره، مشكل اساسى هر انقلاب است و عامل اصلى انحراف در مبانى انقلابها. اين طبقه با نفوذ در صفوف انقلابيون، حركت نو را دچار انحراف و چرخش به عقب و واپسگرايى مىسازند، و اندكاندك افكار و انديشههاى واپسگراى خود را در قالب تعبيرها و واژههاى نو در جامعه جا مىزنند، و مبانى انقلاب را بتدريج از محتواى اصلى تهى مىسازند، و كمكم انقلاب را به ضدانقلاب تبديل مىكنند. و اين امرى است كه همواره تجربه شده است. ليكن مايه عبرت نگشته است.
يكى از راههاى اصلى نفوذ اين خائنان خادمنما و ضدانقلابيون انقلابىنما و سرمايهداران و طاغوتان بظاهر مردمى، توبه است. البته توبه مىتواند راست و درستباشد و شخص تائب براستى گذشتهها را پس پشت افكنده و به راه بازگشته باشد، و هم مىتواند ظاهرى فريبكارانه صورت گيرد. تشخيص درستحقيقت توبه كارى دشوار است و اگر اين دشوار حل نگردد حل مشكل نفوذ عناصر ناباب و ضد عدل و ضد ارزش در صفوف انقلاب دشوار است. (8)
اين مشكل درباره داورى و قضاوت نيز هست كه افراد مجرم - بويژه متمكنان و طاغوتان مالى و سياسى و نظامى - با زيركى و هوشيارى و با استفاده از افراد متخصص كه از راههاى فرار قانونى اطلاع دارند، مىتوانند بيگناه را مجرم و مجرمان را بيگناه جلوه دهند و حق را ناحق كنند. (9)
در جامعه مهدوى (ع) كه سره از ناسره و منافق و طاغوت و طاغوتچه از ديگران جدا مىشوند و همه مجرمان كيفر مىيابند، و همه حقها به حقداران مىرسد، اين دو مشكل چگونه حل مىشود كه راه فرارى باقى نماند؟
در احاديث كه در آنها اندكى از راهها و روشهاى امام مهدى (ع) ترسيم شده استبه دو موضوع اساسى در اين زمينه اشاره شده است:
1- امام و ياران او در قضاوت چون داود پيامبر (ع) قضاوت مىكنند، يعنى باعلم باطنبينى و احاطه به منويات و انديشههاى باطنى اشخاص و افراد، مجرمان را مجرم اعلام مىكنند و بيگناهان را بيگناه، و در آن دوران ديگر نيازى به شاهد و بينه و ارائه مدارك و دلائل نيست. با استفاده از اين شيوه الهى است كه كار قضاوت بسرعت انجام مىگيرد، و هر مجرم و تبهكار در دم به كيفر مىرسد، و حقى از مظلومى ضايع نمىگردد.
امام صادق (ع):
لن تذهبالدنيا حتى يخرج رجل منا اهلالبيتيحكم بحكم داود و آل داود لايسالالناس بينة. (10)
- دنيا پايان نمىپذيرد تا مردى از خاندان ما قيام كند، كه چون داوود (ع) و آل داود قضاوت كند، و از كسى (براى داورى) دليلى نخواهد.
شيخ مفيد مىگويد: « چون قائم آل محمد (ص) قيام كند، مانند حضرت داود (ع) يعنى برحسب باطن، قضاوت كند، و بىهيچ نيازى به شاهد حكم دهد. خداوند حكم را به او الهام مىكند. و او بر طبق الهام الهى حكم كند، مهدى، نقشههاى پنهانى هر گروه را بداند و به آنان آن نقشهها را بگويد. مهدى، دوست و دشمن خود را با نگاه بشناسد.» (11)
مشكل نفوذ عناصرى نفوذى نيز در پرتو همين اصل حل مىشود، زيرا كه افكار و انديشههاى افراد بر امام و ياران او (12) آشكار است، و ظاهرسازيها و نيرنگهاى آنان تاثيرى ندارد. به اين جهت است كه توبه اشخاص پذيرفته نمىشود. (13)
امام باقر (ع):
يقومالقائم بامر جديد ... و. قضاء جديد، علىالعرب شديد، ليس شانه الا بالسيف، لايستتيب احدا، ولا ياخذه فىالله لومة لائم. (14)
- قائم (ع) قيام مىكند با شيوهاى نو... و روشى تازه در قضاوت. بر عربها سختگير است، شيوه او تنها شمشير است و توبه كسى را نمىپذيرد و در (راه) اجراى احكام الهى از ملامت ملامتگرى نمىهراسد.
امام باقر (ع):
- زرارة:... قلت ايسير، بسيرة محمد (ص)؟ قال: هيهات هيهات يا زرارة ما يسير بسيرته. قلت: جعلت فداك لم؟ قال ان رسولالله (ص) سار فى امته باللين كان يتالفالناس، والقائم يسير بالقتل... ولايستتيب احدا... . (15)
- زراره مىگويد: از امام باقر (ع) پرسيدم: آيا قائم، با مردمان، مانند پيامبر (ص) رفتار نمىكند؟ فرمود: هيهات، هيهات! مانند پيامبر (ص) رفتار نمىكند. گفتم: فدايت گردم چرا؟ گفت: پيامبر با ملايمتبا مردم رفتار مىكرد، و مىكوشيد تا محبت مردم را، در راه دين، جلب كند و تاليف قلوب نمايد. اما قائم با شمشير با مردم روبرو مىشود... و توبهاى از كسى نمىپذيرد...
قاطعيت الهى امام مهدى (ع)، در برابر همه عناصر فتنهانگيز و تجاوزطلبى است كه به حق و عدل پشت كردهاند و از تجاوز به حقوق و سلطهطلبى دستبردار نيستند. اين عناصر - داخل باشند يا خارج، به ظاهر مسلمان باشند يا كافر - بدون استثنا با شمشير فراگير امام روبرو خواهند شد، و جامعه از وجود اين ضدانسانها پاكسازى خواهد گرديد.
امام باقر (ع):
اذا قامالقائم سار الىالكوفة، فيخرج منها بضعة عشر للاف انفس... عليهمالسلاح فيقولون له: ارجع من حيث جئت فلا حاجة لنا فى بنى فاطمة فيضع فيهمالسيف حتى ياتى على آخرهم، ثم يدخلالكوفة فيقتل بها كل منافق مرتاب و يهدم قصورها، و يقتل مقاتليها حتى يرضىالله - عزوجل - . (16)
- آنگاه كه قائم قيام كند به كوفه درآيد، پس چندين هزار (جنگجوى) سلاح به دستسر برآورند و به امام مهدى گويند: بدانجا كه آمدى بازگرد كه ما را نيازى به فرزندان فاطمه نيست. امام آنان را تا آخرين نفرشان مىكشد، سپس به كوفه داخل مىشود و (در داخل شهر) هر منافق شكگرايى را مىكشد، و كاخهاى شهر را ويران مىكند، و سلاح به دستان را از دم تيغ مىگذراند، تا خداى بزرگ (از كشتن اين دشمنان دين و عدل) خشنود گردد.
چنانكه از اين حديث آشكار مىشود جامعه از همه عناصر ناباب و رياكار پاك مىگردد، و مظاهر زيست اشرافيگرى ويژه نظامهاى طبقاتى و سرمايهدارى چون قصرها و كاخها كه مسكن طبقات بالاى جامعه است، به دستبا كفايت امام مهدى (ع) ويران مىگردد.
از جمله امورى كه امام مهدى (ع) را در اجراى دقيق قانون حق و عدل و عملى شدن ريز و درشت قوانين حدود و قصاص، يارى مىرساند ياران با صلابت و استوار و آشتىناپذير اماماند. ياران امام - افزون بر كمالات معنوى و جهات باطنى كه دارا هستند - چون طبق تعبير احاديث اكثر جوان هستند، (17) قاطع و خشن و دور از هر گونه ملاحظهكارى و مصلحتسنجى برنامهها را عملى مىسازند، و حق را به حقداران باز مىگردانند، و تبهكاران را بىترحم كيفر مىدهند. ديگر اينكه ذهن ايشان از مفاهيمى عوضى به نام اسلام و دين خدا انباشته نشده است كه در هر راه و كار دچار ترديد شوند و نتوانند قاطع و سريع به پاكسازى و اجراى احكام خدا دستيازند. آنان تنها از امام مهدى احكام خدا و آيين اسلام را مىآموزند و ذهنيت پيشساختهاى ندارند. همچنين آنان از امام خويش بىچون و چرا و بطور كامل پيروى مىكنند. و اين نيز موجب اجراى بيدرنگ و سازشناپذير مقررات و احكام است. اين اطاعت كامل، برخاسته از امامشناسى آنان است و اينها همه موجب مىگردد تا در اجراى احكام اسلام ناب و خالص از هيچ چيز بيم نداشته باشند، و هيچ عاملى هرچند بزرگ و سرسخت مانع كار آنان نگردد، و احكام مو به مو اجرا شود، گرچه دشواريهاى فراوان و تصفيههاى بزرگ و خونريزيهاى سيلآسايى را به همراه داشته باشد.
پي نوشت :
1- «غيبت نعمانى»/233.
2- «غيبت نعمانى»/ 240.
3- يعنى خود از مسؤولان است.
4- «موسوعةالامامالمهدى - ع -»، الكتاب الثالث، 454، به نقل از «بحار».
5 - «نهجالبلاغه»/1137.
6 - «بحار» 51/120.
7- «كمالالدين» 2/369.
8 - شناسايى بيشتر اين افراد البته ناممكن نيست، به شرط اينكه دقتهاى فراوان به كار رود و معيارها و ضوابط دقيق انقلابى در دستباشد و به دست افراد دلسوز و قاطع و كاردان اجرا شود.
9- با قضاوت درست و حساب شده و با وجود قاضيان بصير و مؤمن پيشگيرى از اين ترفندها - بطور اكثر - نيز امكانپذير است.
10- «بحار» 52/319; «كافى» 1/397.
11- «خورشيد مغرب»/ 35 به نقل از «ارشاد مفيد»/ 365 -366.
12- امام مهدى (ع) به ياران طراز اول خود علومى مىآموزد كه با كمك آن مىتوانند از چنين شيوههايى استفاده كنند.
13- در «عدم پذيرش توبه» در زمان امام مهدى (ع) حرفهايى گفتهاند: در اين نوشته، قدر مسلم آن كه توبه رياكارانه صورى است مطرح گرديد. علامه مجلسى در اين مورد مىگويد: «توبه كسانى را قبول نمىكند كه مىداند در باطن كافرند...» «بحار» 52/349.
14- «بحار» 52/354.
15- «بحار» 52/353; «غيبت نعمانى»/ 231، با اندكى اختلاف.
16- «بحار» 52/338; مكيالالمكارم 1/147.
17- در احاديث آمده است: «اصحابالمهدى شباب لاكهول فيهم الا مثل كحلالعين والملح فىالزاد و اقلالزادالملح: ياران امام مهدى جوانان هستند كه سالخوردهاى ميان آنان نيست، مگر به مقدار سرمه در چشم و نمك در غذا، و كمترين بخش غذا نمك است.» «منتخبالاثر» 484.
|
|
واريز آنلاين به حساب مهديه |
|
|
|
|
|
|