|
|
|
|
تاريخ خبر: يکشنبه29/8/1384
|
عنايتِ شبانه! مردي صالح از اهل دهقانان (از توابع اصفهان) گفت: « يک روز به امامزاده قيس مشرف شدم و خيال داشتم به همگين ( از توابع سميرم و اطراف شهرضاي اصفهان ) بروم. هوا سرد بود. تاريکي شب مرا گرفت و راه را گم کردم. با خود گفتم امشب از سرما هلاک مي شوم و يا آن که گرگ مرا مي درد. بيچاره شدم و همان جا به امام زمان عليه السلام متوسل گشته و زاري نمودم. ناگاه هوا روشن شد و مثل اين که کسي دستم را گرفت. طولي نکشيد که به سرعت، سه فرسخ را طي و خود را در قبرستان همگين ديدم و باز هوا تاريک شد. »
|
|
واريز آنلاين به حساب مهديه |
|
|
|
|
|
|