صفحه اصلي درباره ما تماس با ما
در

      مراسم عزاداري روز شهادت حضرت زهرا (س) (پنج شنبه 15 آذر ماه)

  منتخب محصولات فرهنگي

بیشتر...



                            حدیث



    درک از امام مهدي
از امام صادق (ع) منقول است كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند :
خوشا به حال كسى كه قائم اهل بيت مرا درك كند و به او اقتدا كند قبل از قيامش تابع ائمه هدايت باشد و از دشمنانشان بيزارى بجويد ايشان رفيقان من هستند و گراميترين افراد امت نزد من مى باشند . كمال الدين ـ شيخ صدوق ص 287
أچأڈأ­أ‹ أ‡أ’123 : امام صادق

 


        پايگاه هاي پيشنهادي

آيت الله دري نجف آبادي
نايب رييس هئيت امناء
 

حجت الاسلام و المسلمين
نوري شاهرودي
عضو هئيت امناء مهديه


مقالات

مهدويت

توقيعات

ظهور

غيبت

انتظار

زندگينامه

امام و بانوان

کتب

شعر

پرسش و پاسخ

ادعيه و زيارات

شفايافتگان

نامه اي به امام عج

مشاهدات

ديگر موضوعات

اخبار مهديه

         0پايگاه هاي ديگر


سایت مسجد مقدس جمکران

سايت فرهنگي تبيان

سايت سراج انديشه

سایت دکتر علی غضنفری

سايت فرهنگي شهيد آويني  


 

 


تاريخ خبر: يکشنبه29/8/1384

يار و ياور ظالمين نباشيد!

شيخ عبدالحسين حويزاوي فرمود:
« بيست و پنج سال قبل، رئيس شهرداري نجف اشرف مردي به نام ميرزا احمد که کاروانسراي مصلي، متعلق به اوست، بود. او مرد متدين خوبي بود و به اجبار شهردارش کرده بودند.
شبي در عالم رؤيا ديدم، در محلي دو تخت گذاشته اند و در وسط، سجاده اي پهن کرده اند و ناموس دهر، حضرت بقية الله عليه السلام، روي سجاده تشريف دارند و همان مرد متدين (رئيس شهرداري) نزد آن سرور حاضر است. حضرت با تندي به او فرمودند:
چرا داخل شغل حکومتي شدي و اسم خود را در زمره آنها محسوب داشتي؟

در آن بين حضرت فرمايشي فرمودند: ولي آن مرد فرمايش حضرت را نفهميد من خواستم گفته ايشان را به او بفهمانم؛ لذا گفتم: حضرت حجت عليه السلام مي فرمايند:
« و لا ترکنوا الي الذين ظلموا فتمسّکم النّار:
ظالمين را يار و ياور خود قرار ندهيد زيرا به دوزخ و جهنم دچار ميشويد. سوره هود 113 . »

حضرت روي مبارک به من نمود و فرمود: پس تو چرا آنها را مدح مي کني؟
عرض کردم: تقيه مي کنم.
حضرت دست مبارک را بر دهان خويش گرفته و تبسم کنان سه مرتبه فرمودند:
تقيه، تقيه، تقيه.
به عنوان رد و انکار بر من؛ يعني چنين نيست و از روي خوف و تقيه نيست که آنها را مدح مي کني. دوباره متوجه رئيس شهرداري شدند و فرمودند:
هفت روز بيشتر از عمر تو باقي نمانده است.
فردا برو و مهر حکومتي را رد کن.

روز بعد اول صبح از خانه بيرون آمدم و در فکر خواب خود بودم. ديدم بعضي به يکديگر مي گويند: خبر داري چه شد؟ رئيس شهرداري نزد حکومت رفته و استعفا داده و کليدها را به آنان تسليم نموده است. من تعجب کردم!

روز بعد ميرزا احمد مريض شد و حالش دگرگون گرديد. با خود گفتم بروم و او را عيادت کنم.
وقتي وارد خانه اش شدم، ديدم حالش خوب نيست و از هوش رفته است. نزد او نشستم؛ چون به هوش آمد، چشم باز کرد و هنگامي که نظرش به من افتاد، گفت: ها يا شيخ انت چنت حاضر؛ يعني اي شيخ تو هم در آن جا حاضر بودي.

و دست مرا گرفته، با کمال ضعف و زاري گفت: تو در آن مجلس بودي و آنچه آن جا بود ديدي و شنيدي.
من خواستم به او آرامش و دلداري بدهم گفتم: بلي و ان شاء الله تعالي تو خوب مي شوي.
گفت: چه مي گويي؟ مطلب از همان قرار است و من رفتني هستم.
اهل مجلس و حضار هيچ کس متوجه نشد که ما چه مي گوييم؛ بلکه خيال کردند سابقه اي با هم داريم که چندي قبل جايي بوده ايم و مطلبي واقع شده است.
به هر حال مرض ميرزا احمد کم کم شديدتر شد تا سر وعده بعد از هفت روز رحلت کرد و از دنيا رفت. »

         بنيانگذار مهديه تهران


حجت الاسلام والمسلمين شهيد حاج شيخ احمد کافي


         برنامه های ندبه و کمیل

دعاي کميل و ندبه آذر ماه 1403


جدول کامل برنامه ها...

         واريز آنلاين به حساب مهديه

         گالري صوتي

قرائت دعاي ندبه 1403/9/2

سخنراني دعاي ندبه 1403/9/2

قرائت دعاي کميل 1403/9/1
بيشتر...

         مجلات


         ارتباط با ما

درباره ما

 نام
 Email
متن
 

         اشتراک

 نام
 Email