|
|
|
|
تاريخ خبر: شنبه28/8/1384
|
فوائد وجود امام درغيبت برخى از مردم از فلسفه وجودى امام معصوم به خوبى اطلاع ندارند مى پرسند پس فايده امام درعصر غيبت چيست؟ اينان نمى دانند كه غرض از آفرينش جهان هستى آنگاه كامل است كه حجت معصوم الهى وجود داشته باشد تا به معرفت كامل خويش به عبادت در پيشگاه قرب ربوبى بپردازد. فرشتگان به اصل خلقت انسان اعتراض داشتند، و فسادهاى او را به اطاعتهاى او مقايسه مى كردند و ترجيحى براى آفرينش انسان نمى ديدند، و مى گفتند: «أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماءَ و نحنُ نسبحُ بحمدكَ و نقدسُ لكَ». خداوند بانشان دادن علم و آگاهى آدم (عليه السلام) نسبت به خالق جهان و ملكوت آن ـ كه در نهايت موجب معرفت كامل خداى متعال و بندگى و عبادت او مى گردد ـ آنان را اقناع و ساكت ساخت. وقتى آدم(عليه السلام) به فرمان خدا علم خود رابراى فرشتگان آشكار ساخت وآنان به حقيقت وجودى حجتهاى الهى و منزلت عظيم آنان نزد خدا آشنا شدند دريافتند تسبيح و تقديس فرشتگان قابل قياس با تسبيح و تقديس اولياء و حجج الهى نيست، و چون اين برجستگان از نوع بشرند آفرينش نوع بشر بجا و شايسته است و ترجيح دارد. پس وجود اين برجستگان است كه فلسفه آفرينش را قانع كننده مى سازد و همه فرشتگان سر تسليم فرود مى آورند زيرا عبادت برجستگان بى ماننداست وعبادتى جاى عبادت آنان را نمى تواند بگيرد; و همانطور كه وجود حجتهاى الهى براى آغاز و آفرينش و پيدايش نوع بشر مقنع بود در ادامه حيات و استمرار سلسله بشريت نيز مقنع است و بايد حجت الهى هميشه درجامعه انسانى وجود داشته باشد، اگر نعمت هستى شامل حال ماست به بركت وجود اين شايستگان است و اگر اين بزرگواران نبودند ما بوجود نمى آمديم و هم اكنون كه لباس هستى بر تن داريم اگر كسى از آنان نباشد باز به عدم و نيستى خواهيم پيوست; بنابراين حجج الهى نه تنها در معارف و علوم ولى نعمت ابناء بشرند بلكه در نعمت هستى و وجود نيز ولى نعمتند و بر ما منت دارند. در زيارت جامعه مى خوانيم: «مولاى لا احصى ثنائكم و لا ابلغ منَ المدحِ كنهكم و من الوصف قدركم و انتم نورُ الاَخيار و هداةُ الابرار و حججُ الجبارِ بكم فتحَ اللهُو بكم يختمُ و بكم ينزلُ الغيثَ و بكم يمسكُ السماءَ ان تقعَ على الارض الا باذنه و بكم ينفس الهم و يكشفُ الضرَّ...» اى ولى نعمتهاى من، ثنايتان را نمى توانم شماره كنم و كُنهِ حقيقت شمار را نميتوانم مدح نمايم و از توصيف قدر و منزلتتان ناتوانم، شما نور خوبان و هادى نيكان وحجتهاى خداى جباريد، خداوند بخاطر شما آفرينش را آغاز كرد و به خاطر شما به جهان پايان مى دهد، و بخاطر شما باران فرو مى فرستد و به خاطر شما آسمان را از فرو ريختن بر زمين نگهميدارد، و به خاطر شما گرفتارى را رفع و سختى و ناراحتى را برطرف مى سازد.» امام كاظم از پدر گراميش امام صادق (عليه السلام) نقل مى فرمايد: «...و بعبادتنا عُبدالله عز و جل و لولانا ما عبداللهُ» به معرفت عبادت ما نسبت به خدا، خداى عزيز و جليل عبادت مى شود و اگر مانبوديم عبادت خدا نمى شد. و در روايات زيادى فرموده اند: «ان الأرض لا تخلواالا و فيها امام...» زمين هرگز خالى از امام معصوم نخواهد بود. امام باقر (عليه السلام) فرمودند: بخدا سوگند، خداوند زمين را از آن هنگام كه آدم را قبض روح فرموده وانگذاشته مگر آن كه در آن امامى بوده است كه مردم بوسيله او به سوى خدا هدايت مى شدند و او حجت خدا بر مردم مى بود و زمين بدون امامى كه حجت خدا بر مردم باشد باقى نمى ماند. مسأله ديگر هدايت معنوى امام(ع) است; امام معصوم (عليه السلام) همانطور كه در مرحله اعمال ظاهرى هادى و راهنماست در مرحله حيات معنوى نيز هدايتگراست و حقايق اعمال با هدايت او سير مى كنند. خدا در قرآن كريم مى فرمايد: «و جعلناهم ائمة ً يهدونَ بامرنا و اوحينا اليهم فعلَ الخيراتِ» آنان را امامانى قرار داديم كه بوسيله امر ما مردم را هدايت كنند و انجام كارهاى نيك را به آنان وحى كرديم. و نيز در جاى ديگر مى فرمايد:«و جعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا لما صبروا» ما برخى از آنان را امامانى قرارداديم كه بوسيله امر ما هدايت كنند، چون صبر كردند. علامه طباطبايى مى نويسد:«از اين گونه آيات استفاده مى شود كه امام علاوه بر ارشاد وهدايت ظاهرى داراى يك نوع هدايت و جذبه معنوى است كه از سنخ عالم امر و تجرد مى باشد و به وسيله حقيقت و نورانيت و باطن ذاتش در قلوب شايسه مردم تأثير و تصرف مى نمايد و آنها را به سوى مرتبه كمال و غايت ايجاد جذب مى كند» «و كسانى كه اعتراض مى كنند كه شيعه وجود امام را براى بيان احكام دين و حقايق آيين و راهنمائى مردم لازم مى دانند و غيبت امام ناقض اين غرض است زيرا امامى كه بواسطه غيبتش مردم هيچگونه دسترسى به وى ندارند فائده اى بر وجودش متربت نيست.....به حقيقت معنى امامت پى نبرده اند زيرا در بحث امامت روشن شد كه وظيفه امام تنها بيان صورى معارف و راهنمائى ظاهرى مردم نيست و امام چنانكه وظيفه راهنمايى صورى مردم را به عهده دارد همچنان ولايت و رهبرى باطنى اعمال را به عهده دارد و اوست كه حيات معنوى مردم را تنظيم مى كند و حقايق اعمال را به سوى خدا سوق مى دهد، بديهى است كه حضور و غيبت جسمانى امام در اين باب تأثير ندارد وامام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد اگر چه از چشم جسمانى ايشان مستوراست، و وجودش پيوسته لازم است اگر چه موقع ظهور و اصلاح جهانيش تاكنون نرسيده است» مرحوم خواجه نصير طوسى رحمه الله مى فرمايد: «وجودهُ لطفُّ و تصرفهُ لطفُ آخرُ و عدمهُ منا» وجود امام لطف است و تصرف او در امور لطفى ديگر است، و عدم تصرف او از ناحيه خود ماست. خورشيد كه در سودمندى آن خلاف نيست اگر مردم از آن دورى كنند اشكالى متوجه وجود خورشيد نيست، تقصير از كار خود مردم است كه چرا از خورشيد دورى جستند و خود را از تابش آن پنهان ساختند، و باز نبايد گمان كنند هيچ استفاده اى از خورشيد نمى برند چرا كه اگر خورشيد نمي بود مردم حتى در پناهگاههاى خود هم نمى توانستند زندگى كنند وهمين خورشيد كه از آن دورى جسته اند و از تابش مستقيم آن خود را پنهان داشته اند امكان كار و فعاليت و تغذيه و حيات را براى آنان فراهم ساخته است. در روايات اسلامى نيز امام غائب (عليه السلام) از امام صادق (عليه السلام) پرسيد: چگونه مردم از حجت خدا كه غائب باشد استفاده مى كنند؟ فرمود: همانطور كه از خورشيد وقتى كه ابرها آنرا پوشانده استفاده مى نمايند. و نيز «جابر بن عبدالله انصارى» از پيامبر اسلام(ص) سؤال كرد: آيا شيعيان در زمان غيبت از امام غائب نفعى مى برند؟ فرمودند:آرى سوگندبه آنكه مرا به نبوت مبعوث ساخته است آنان به نور او روشنى مى گيرند و به ولايت او نفع مى برند از خورشيد هر چند ابرها آنرا پوشانده باشد. علاوه بر اين، امام عصر ارواحنا فداه هر سال در مراسم حج شركت مى فرمايند،ودر مجالس و محافل رفت و آمد دارند، چه بسا مشكلات برخى از مؤمنين را بى واسطه يا با واسطه حل نمايد، و حتى ممكن است مردم او را ببينند ولى او را نشناسند و امام(ع) آنان را مى بيند و مى شناسد، و برخى صالحان وشايستگان را مورد لطف خويش قرار مى دهد، و بسيارى از مردم در غيبت صغرى و كبرى به ديدار آن بزرگوار نائل شده اند و معجزات و كراماتى از آن گرامى ديده اند و مشكلاتشان حل شده است. مرحوم آيت الله صدر الدين مى نويسد: «كتب اخبار به ما خبر مى دهد كه جماعتى در زمان غيبت او را مشاهده كردند و خدمتش مشرف شدند، و اين با آنچه وارد شده كه مدعى رؤيت را تكذيب كنيد منافات ندارد، زيرا مقصود از آن روايت به قرينه صدر همان روايت، تكذيب مدعى نيابت خاصه است. چه سؤالها كه امام در غيبت كبرى پاسخ داده، و چقدر مشكلات دينى و دنيوى كه مردم را از آنها نجات بخشيده،و چه بيمارانى كه شفا داده و بيچارگان و درماندگانى كه نجات داده، و چه بسيار در راه مانده كه هدايت فرموده و تشنه كه سيراب ساخته و ناتوان كه دستگيرى كرده است. اين كتابها و دفترهايى است كه در زمانهاى مختلف و نقاط گوناگون بدست افراد موثقى كه يكديگر را نمى شناختند تأليف شده در آنها آنقدر حكاياتى كه شاهد گفتار ماست ذكر شده كه قابل احصانيست، چه بسا انسان از ديدن آنها و احاطه به خصوصيات و شواهدى كه همراه آنهاست به پاره اى از آنها يقين حاصل نمايد».
|
|
واريز آنلاين به حساب مهديه |
|
|
|
|
|
|