|
|
|
|
تاريخ خبر: شنبه28/8/1384
|
از وفات امام حسن(ع) تا پايان غيبت صغرى برهه دوم زندگى امام عصر(ع), از زمانى شروع شد كه سايه پدر را از دست داد و خود عهده دار منصب امامت گرديد. اين دوران, كه مى توان آن را دوران حيرت و محنت(1) شيعيان ناميد, بر دوستداران اهل بيت(ع) بسيار سخت گذشت و آنان, آزمون سرنوشت سازى را پشت سر گذاشتند. از يك سو, فرقه ها و نحله هاى گوناگونى پيدا شدند كه در رابطه با امامت, افكار و انديشه هاى متضادى داشتند و مردم را به شبهه و ترديد مى انداختند و شيعيان, به دنبال ملجائ و مرجعى مى گشتند(2), تا بتوانند در اين عرصه خطرناك, در پناه او بمانند و از افكار انديشه خود به دفاع برخيزند. اين مسائله, به اندازه اى شدت يافته بود كه مسعودى مى نويسد: (مردم, پس از امام حسن(ع) بيست طايفه شدند و هريك, بر باور وعقيده اى بودند.(3)) از سوى ديگر, دشمن احساس كرده بود كه امام يازدهم(ع) فرزندى دارد, از اين روى در صدد دستگيرى و نابودى وى برآمده بود. مجموعه اين حوادث, فضاى حيرت و سرگردانى را دو چندان مى ساخت و به فرموده امام رضا(ع): (... ولابد من فتنة صمّاء صيلم يسقط فيها كل وليجة وبطانة وذلك بعد فقدان الشيعة الثالث من ولدى.(4)) بعد از درگذشت سومين فرزندم[ امام حسن] فتنه فرا گير و طاقت فرسايى فرا مى رسد كه بسيارى از خوبان و نخبگان در آن فرو مى افتند. در اين برهه از زندگانى مهدى موعود(ع), مسائل و حوادثى پيش آمد كه جاى بحث و بررسى دارد:
1. امامت در خردسالى: از آنچه تاكنون آورديم, روشن شد كه امام يازدهم(ع) از آغاز ولادت مهدى(ع) دو وظيفه اساسى و حسّاس را عهده دار شد و از انجام آن نيز به درستى به در آمد.
2. نماز بر پيكر پدر: امام حسن(ع) در آستانه ارتحال قرار گرفت. چند روزى كسالت شديد پيدا كرد. خليفه از اين امر آگاه شد. و به دستور وى, گروهى از سران دولت و گروهى از پزشكان, به منزل امام يازدهم رفتند, تا ضمن مداواى حضرت و كسب وجهه عمومى, اوضاع و شرايط را زير نظر بگيرند و رفت و آمدها را به كنترل در بياورند اگر صحنه مشكوكى در رابطه با جانشينى و امامت پس از امام حسن(ع) ديدند, آن را گزارش كنند(7). تا اين كه در تاريخ هشتم ربيع الثانى, سال 260 ه. ق. امام حسن(ع) در شهر سامرا, چشم از گيتى فرو بست و به جوار حق شتافت. شيخ مفيد مى نويسد: (فلما ذاع خبر وفاته صارت سرّ من رائى ضجة واحدة عطلت الائسواق وركب بنوهاشم والقواد وسائر الناس الى جنازته فكانت سرّ من رائى يومئذ شبيهاً بالقيامة فلما فرغوا من تهيئته بعث السلطان الى ابى عيسى ابن المتوكل يائمره بالصلاة عليه.(8)) زمانى كه خبر وفات امام حسن(ع) پخش گرديد, سامرا غرق در عزا شد, بازارها تعطيل گرديد, بنى هاشم و مائموران دولت و ساير مردم به سوى خانه امام حركت كردند. در آن روز, گويى قيامتى بر پا شد... هنگامى كه مقدمات غسل و تشييع تمام شد, حاكم عباسى به فرزند متوكل[ ابو عيسى] دستور داد بر جنازه امام يازدهم نماز بگزارد. نقل ديگر آن است كه پس از درگذشت امام حسن(ع) و غسل و كفن وى, جعفر(برادر امام) در كنار جنازه حاضر شد, تا بروى نماز بگذارد, ناگهان كودكى از لابه لاى جمعيت به جلو آمد و جعفر را از كنار پيكر پدر كنار زد و خود بروى نماز گزارد(9). بين اين دو نقل مى توان اين گونه جمع كرد كه بگوييم دو نماز بر جنازه امام حسن عسكرى گزارده شده: در جمع و آشكارا و در خلوت و نهانى. و اين نكته را مى توان از روايت پيشين كه بدان اشارت رفت استفاده كرد, راوى مى گويد: (... فلما صرنا فى الدار اذا نحن بالحسن بن على(ع) على نعشه مكفناً فتقدم جعفر بن على ليصلى على اخيه, فلما هم بالتكبير خرج صبى... فجبذ برداء جعفر بن على وقال: تائخر ياعمّ فانا احق بالصلاة على ابى فتائخرجعفروقداربدّوجهه واصفر...(10) [ابوالائديان] مى گويد: هنگامى كه به خانه امام حسن(ع) رسيديم وى را در حالى ديديم كه كفن شده بود. برادرش جعفر جلو افتاد تا بر جنازه امام نماز بخواند. هنوز تكبير را نگفته بود كه كودكى بيرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را از جنازه كنار زد و فرمود: اى عمو كنار بايست كه من از تو براى نماز گزاردن بر پدرم شايسته ترم. جعفر نيز در حالى كه رنگ از چهره اش پريده بود, كنار رفت. از اين روايت استفاده مى شود نمازى كه امام مهدى(ع) بر بدن امام حسن(ع) خوانده در خانه امام و در ميان افراد خاص برگزار شده و اين با نماز ابوعيسى كه در ميان جمع و نماز رسمى بوده است, ناسازگارى ندارد. البته اين جمع بندى در صورتى است كه بخواهيم مسائله را از جنبه عادى ومعمولى بررسى كنيم. و اما در فرض اعجاز و غير عادى بودن, نيازى به اين مباحث نيست.
پي نوشت :
(1) (كتاب الغيبة), نعمانى 185/. (2) (بحار الائنوار), ج11/51 و 12. (3) (مروج الذهب), مسعودى ج199/4. (4) (كتاب الغيبة), نعمانى ;180/ (كمال الدين) ;370/ (سفينة البحار), ج703/2. (5) سوره (مريم),آيه 12. (6) سوره (مريم), آيه 29. (7) (بحارالائنوار), ج328/50. (8) (همان مدرك); (اصول كافى), ج;505/1 (ارشاد) مفيد, ج324/3, مؤسسة آل البيت. (10و9) (كمال الدين) 475/.
|
|
واريز آنلاين به حساب مهديه |
|
|
|
|
|
|