|
|
|
|
تاريخ خبر: شنبه28/8/1384
|
جنگي تمام عيار جنگى تمام عيار با تمام انسان نماهاى خون آشام از كارهاى حتمى امام موعود عليه السلام جنگى تمام عيار با تمام انسان نماهاى خون آشام است . در آغاز آن انقلاب بزرگ ، جنگ در راءس همه كارها قرار دارد. اين موضوع در آيات به طور كلى و در احاديث به طور مشروح آمده است . در مسئله جنگ ، ممكن است چنين انگاشته شود كه هدايت انسان و ساختن جامعه بشرى ، با دعوت اخلاقى و تربيت درست امكان پذير است و نيازى به خونريزى و جنگ نيست ؟ در پاسخ مى گوييم : مطالعه تاريخ بشرى - از روزى كه تاريخى بر جاى مانده است - و بررسى غمنامه سرگذشت انسان ، بخوبى اين واقعيت را آشكار مى سازد كه موانع راه رشد و تكامل انسان جز با قدرت و خونريزى از سر راه برداشته نمى شود، و تعاليم اخلاقى و اصول تربيتى هر چند تاءثيرهاى ژرف و گسترده داشته است ، ليكن اين تاءثيرها در برخى از افراد نجيب انسانى بوده است ، و در طبقه سلطه طلب و دنيادار و استثمارگر كه منابع قدرت اقتصادى ، سياسى و نظامى جامعه ها را در دست داشته اند و دارند يا هيچ تاءثيرى نداشته يا تاءثيرى تحول آفرين و دگرگونساز نداشته است . براى تربيت و هدايت آنان بايد عامل ديگرى به كار مى رفته است ، تا سدّ راه انسانها نگردند، و راه رشد را بر توده ها نبندند، تا همگان بتواند بى هيچگونه مانعى به راه رشد خويش ادامه دهند. از اين رو، مسئله جنگ و كاربرد نيرو، به عنوان يك ضرورت ، براى دستيابى به هدفهاى انسانى مطرح مى گردد. و بى ترديد انسان هر چه آرمانى و اخلاقى فكر كند و به اصلاح معنوى و تربيتى جامعه و انسان بينديشد، كاربرد نيرو را به عنوان يك راه و ابزار مقدماتى و اجتناب ناپذير نمى تواند از نظر دور بدارد. در غير اين صورت ، از حقيقت حوادث و واقعيتهاى زندگى گذشته و اكنون انسانى بى اطلاع است . بنابراين ، جنگ و خونريزى و قصاص و قتل ، تنها راهى است كه به صلح و آسايش و امنيت و حفظ جانها و تربيت نفوس رهنمون مى گردد و راه تربيت درست و اصلاح اخلاقى را باز مى كند، و موانع راه را بر مى دارد. جز از اين راه نمى توان امنيت اجتماعى و اقتصادى و سياسى در جامعه برقرار كرد و زمينه و شرايط محيطى و اجتماعى حيات معقول را فراهم آورد و جامعه را براى تلاش و كوشش آزادانه افراد آماده ساخت . (46) اسلام با توجه به همين واقعيتها، جنگ را نه به عنوان هدف و آرمان ، بلكه به عنوان راه و وسيله براى تحقق هدف پذيرفته است .
در قرآن كريم آمده است : (( و قاتلو هم حتى لا تكون فتنه و يكون الدين كله لله ... (47) )) - با آنان نبرد كنيد تا ديگر فتنه اى نباشد و دين همه دين خدا، دين خدا گردد...
در راه هدف ارزشمند و انسانى نابودى فتنه ها و آشوبها به معناى وسيع آن بايد جنگيد. فتنه ، همه ناآراميها، و مزاحمتهاى اجتماعييى را در بر مى گيرد كه جامعه و مردم را از سير طبيعى خود باز مى دارد، و مشغوليتها و موانعى بر سر راهها مى نهد كه باز دارنده حركت اصلى انسانها است . چنين امورى بى ترديد مانع تربيت و رشد معنوى و مادى جامعه انسانى است و زدايش آنها، هدف از تجويز كشتار و جنگ است در منطق قرآن كريم . تاريخ پيامبران نيز سرشار است از اين شيوه مبارزه و جهاد صفحات تاريخ از درگيريهاى انبيا عليه السلام آكنده است . هر جا جمعه اى بنياد شد و امتى پديدار آمد و پيامبرى به اداى رسالت برخاست و دعوتى آغاز كرد، درگيرى و پيكار نيز به ميان آمد و تضادها پديدار گشت . زيرا كه مراكز قدرت مالى و سياسى و نظامى و به تعبير قرآن كريم : ملا و مترفان و مستكبران براى حفظ منافع خود تمام توان و قدرت خويش را به كار مى گرفتند تا دعوت نو و آيين جديد حاكم نگردد. كمتر دورانى را مى يابيم كه به گونه اى اين درگيريها و كشمكشها ميان رهبران حق و عدالت و مدعيان و رهروان راه باطل و ستم رخ نداده باشد. بدينسان مى توان گفت كه صحنه هاى زندگى پيامبران ، تماشاگهى عظيم از نبردها، مبارزه ها، درگيريها، جهادها، مقاومتها و فداكاريهاست . از اين رو پيامبر اسلام كه ((رحمة للعالمين )) است و اشاعه مكارم اخلاقى ((بعثت لاتمم مكارم الاخلاق )) شعار اوست ، 83 جنگ تدارك ديد، حتى با مخالفان داخلى نيرو بكار برد و در اين زمينه پيامى والا و الهى به بشريت داد و قانونى جاودانه عرضه كرد، و خط مشى همه مصلحان و عدالتخواهان و انسان دوستان را چنين ترسيم نمود:
((الخير كله فى السيف ، و تحت ظل السيف ، و لا يقيم الناس الا السيف و السيوف مقاليد الجنة و النار. ))(48) - تمام نيكى و خير در شمشير است و در زير سايه شمشير. و مردمان را جز شمشير راست نكند و شمشيرها كليدهاى بهشت و دوزخ است .
آن انسان شناس بزرگ كه انسان را در درون و برون و مجموعه تمايلات و خواسته هاى فردى و جمعى مى شناسد و نيازهاى روان و تن او را مى داند و راه سعادت و خوشبختى مادى و معنوى انسان برايش آشكار است ، درمان كردن دردها، و از ميان بردن زياده رويها، تجاوزكاريها و افزونخواهيها را با نيرو و كاربرد سلاح و در پرتو جنگ و جهاد امكان پذير مى داند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به عنوان آموزگار اخلاق و مربى بى همتاى بشريت ، تمام نيكها را در سايه شمشير و با كمك جهاد و جنگ و نيروى نظامى تحقق پذير مى شناسد و جنگ را تنها راه در بسيارى از موارد براى پيدايى آرمانهاى صلح جويانه و اخلاقى و انسانى مى شمارد. پيامبر انسان شناس مى داند كه انسانهاى دژخيم شده كه حد و مرزى براى خواسته هاى خود قائل نيستند جز با شمشير به حق تن نمى دهند و جز با جنگ و قتل و قصاص از خيانت و جنايت و كشتار مظلومان و غصب حقوق محرومان و استثمار حقوق مردمان و ديگر بيدادگريها دست بر نمى دارند و تنها چاره اين همه بيداد و ظلم و زور در سايه شمشير نهفته است .
امام باقر عليه السلام نيز در تبيين اين ضرورت در جامع بشرى چنين فرموده است : ((الخير كله فى السيف و تحت السيف و فى ظل السيف ... ان الخير كل الخير معقود فى نواصى الخيل الى يوم القيامة .)) (49) - تمامى نيكها در شمشير و زير شمشير و در سايه شمشير نهفته است ... نيكى ، همه نيكى ، به پيشانى اسبهاى پيشتاز (ميدانهاى جنگ ) گره خورده است تا روز قيامت .
كليت تعبير ((خير))، تكامل معنوى رشد اخلاقى و تربيت انسانى را شامل مى گردد، يعنى مربيان و جامعه و انسان و آموزگاران اخلاق نيز بايد براى رفع موانع تربيت انسان و اصلاح اخلاق و رفتار او، در موارد لازم از شيوه قهرآميز (جنگ ) استفاده كنند وگرنه حاصل كوششهايشان به دست سلطه طلبان اجتماعى و زر بدستان زورمدار از ميان مى رود، و هر چه تلاش كنند كه جامعه را و نسل را از تجمل گرايى ، مصرف زدگى و شهوتبارگى برهاند سرمايه داران و حكومتهاى حامى ايشان ، با تبليغات گسترده و از راه تعليم و تربيت و ديگر منابع تاءثير گذار توده هاى مردم را منحرف مى كنند و به مصرف كالاهاى تجملى و توليدات كارخانه داران تشويق مى نمايند، و به دنبال خود به گرايشهاى فاسد و لذت پرستيهاى تباهگر و ضد اخلاق مى كشانند، و جامعه و مردم را بدانسان مى سازند كه خود هستند اين موضوع امروز در سطح جهان خوب نمايان است و راه و روش توده هاى ناآگاه و اسير بمب بارانهاى تبليغى مشخص است كه به كدام سوى است و داراى چه معيارهايى است . اكنون در برابر اين سيلهاى بنيان كن ، مربيان و مصلحان اخلاقى چگونه به كارى كارستان مى توانند دست يازيد. اين است كه حاصل كوششهاى ايشان به بى حاصلى مى انجامد. پس به عنوان يك ضرورت براى اصلاح اخلاقى و گسترش معيارهاى تربيتى درست ، نخست بايد به پيراستن محيط بپردازند و اين كار جز در پرتو نيرو و كاربرد سلاح امكان پذير نيست . بنابراين با گذشت دورانهاى طولانى فساد و بيداد در تاريخ انسان و پس از آن جنايتها و خيانتها كه در راه نفى سامانيابى زندگى انسان به دست گروهى اندك انجام گرفت ، و پس از انبوه ستمها كه به اكثريت جامعه انسانى روا داشته شد، و فجايع و تبهكاريهاى اقليتهاى خون آشام همواره بدون پاسخ و قصاص ماند، و مانع عملى شدن هر برنامه و تحولى در راه تربيت فردى و تصحيح روابط انسانى گرديد، و پس از اينها همه ، اكنون يك مصلح انسان دوست و انسان شناس و واقع نگر اگر پايان فاجعه اسفناك ستمبارگى و فساد و استثمار و ديو سيرتى را در نظر دارد، و به اجراى دقيق و كامل عدالت اخلاقى و اجتماعى مى انديشد، چاره اى جز اين ندارد كه موانع را از سر راه بردارد، و هيچگونه مجال و فرصتى ندهد تا خون آشامان تاريخ ديگر بار تجديد قوا كنند و در برابر اين آخرين قيام عرض اندام نمايند يا با تغيير چهره در صفوف اصلى آن نفوذ كنند و مسير آن را منحرف سازند و آرمانهاى آن را نخست كم رنگ كنند و سپس به فراموشى سپارند. مصلح نهايى در اين دوره همه موانع راه را با قدرت نابود مى كند، و متناسب با عظمت و بزرگى كار و هدفى را كه در نظر دارد مبارزه و جهادى عظيم و گسترده تدارك مى بيند. و چون اجراى عدالت اجتماعى دقيق و واقعى كه از عالم حرف و وعده بگذرد و به عينيت خارجى برسد و برقرارى حاكميت مستضعفان و قطع دست مستكبران مالى و سياسى و نظامى و كار زدن آنان از كليه مراكز قدرت اجتماعى ، كارى بس عظيم و بزرگ است و نابودى تمام منابع قدرت اجتماعى و اقتصادى و سياسى و نظامى را در گامهاى نخست لازم دارد، و اين چنين انقلابى ، بسادگى و بدون كارشكنيهاى بزرگ و مخاطره آميز و ويرانگر انجام نخواهد يافت بنابراين تنها با حركت نظامى و نبردهاى بزرگ مى توان به مقصد اصلى دست يافت و چون هدف هر چه والاتر و بزرگتر و جهانى تر باشد مبارزه و جهادى بزرگتر و خستگى ناپذيرتر لازم دارد و هدف از قيام و انقلاب امام قائم عليه السلام عظيم ترين آرمان و هدفى است كه همه پيامبران و مصلحان دلسوز در سر داشتند از اين رو اين قيام همراه مبارزه جهادى عظيم تر و خروشان از همه درگيريها و جهادهاى حق طلبانه تاريخ خواهد بود. تعبيرهاى كوبنده احاديث در ترسيم اين حركت امام منجى چنين است :
امام على عليه السلام : ((... بابى ابن خيرة الاماء يعنى القائم عليه السلام من ولده يسومهم خسفا و يسقيهم بكاس مصبرة و لايعطيهم الا السيف هرجا... (50) )) پدرم فداى فرزند بهترين كنيزان (مقصود امام قائم عليه السلام است ) (ظالمانه و بدكاران را) خوار و ذليل خواهد كرد، و جام زهرآگين به كامشان خواهد ريخت و با شمشير و كشتارى فراگير با آنان برخورد خواهد نمود.
امام باقر عليه السلام : ((... ان فى القائم من آل محمد عليه السلام شبها من خمسة من الرسل ... و اما شبهه من جده المصطفى صلى الله عليه و آله فخر وجه بالسيف و قتله اعداء الله و اءعداء رسوله صلى الله عليه و آله و الجبارين و الطواغيت ، و انه ينصر بالسيف و الرعب ... (51) )) -... قائم آل محمد عليه السلام شباهتهايى با پنج تن از پيامبران دارد... اما شباهت او به جد خود (پيامبر اكرم ) قيام با شمشير است و كشتن دشمنان خدا و پيامبر و جباران و سركشان ، او با (نيروى ) شمشير و (نيروى ) ترس ، (كه در دل جباران افكنده مى شود) مدد مى گردد.
امام صادق عليه السلام : (( مفضل بن عمر قال : ساءلت ابا عبدالله عليه السلام عن قول الله - عزوجل - ((و لنذيقنهم من العذاب الادنى دون العذاب الاكبر)). (52) قال : الادنى غلاء السعر و الاكبر المهدى بالسيف . (53)
مفضل مى گويد: از امام صادق عليه السلام معناى اين آيه را پرسيدم : ((و عذاب نزديك را پيش از عذاب بزرگتر به ايشان بچشانيم ))، فرمود: عذاب نزديك ، گرانى نرخهاست و عذاب بزرگتر قيام (حضرت ) مهدى با شمشير است .]
امام صادق عليه السلام : ((- فى قوله تعالى : ((يعرف ا لمجرمون بسيماهم (54) )) قال : الله يعرفهم ولكن نزلت فى القائم ، يعرفهم بسيماهم ، فيخبطهم بالسيف هو و اءصحابه خبطا. (55) )) در تفسير اين آيه قرآن : ((بدكاران از سيما شناخته مى شوند)) گفت : خدا آنان را مى شناسد، وليكن اين آيه درباره قائم نازل شده است كه مجرمان را از سيما مى شناسد و او و يارانش آنان را با شمشير مى كوبند.
شمشير امام مهدى عليه السلام بر سر مجرمان فرود مى آيد، و در آن دوران ايشان راه فرارى ندارد و با نفوذ در مراكز قدرت و قضاوت جامعه نمى توانند خود را بيگناه و بيگناهان را مجرم نشان دهند، آن روز چونان روز رستاخيز است كه رنگ رخساره خبر مى دهد از سر ضمير، بويژه شيوه عمل امام مهدى عليه السلام و ياران طراز اول آن امام بزرگ كه ماءمورند به علم باطن عمل كنند تا راه گريزى براى تبهكاران خونريز و خون آشام نماند. بنابراين : ((او مى كشد، خونخواران را، كه تا پيش از ظهور او خود مشغول آدمكشى و خونخوارى بودند، و سر سوزنى به كشته شدگان خود نمى انديشيدند، و لحظه اى به آنهمه خون ناحق كه ريخته بودند فكر نمى كردند. او اين جانيان را مى كشد. از شمشير مهدى ، براى خون آشامان پست ، و درندگان متمدن ، و ابرقدرتان نا انسان ، خون و مرگ مى بارد، و براى انسانيت درد كشيده خرد شده رحمت و حيات . شمشير مهدى ، سيف الله است ، سيف الله المنتقم . شمشير مهدى شمشير انتقام از همه جانيان است ، در طول تاريخ ))(56)
پي نوشت :
بر گرفته از کتاب : عصر زندگى و چگونگى آينده انسان و اسلام مولف : محمد حكيمى 46- در شيوه هاى اخلاقى و تربيتى نيز نبايد از اين نكته غفلت كرد كه عامل ترس و بيم خود از راههاى اساسى تربيت و تهذيب نفس و اصلاح اخلاق فرد و جامعه است . در بسيارى از انسانها بشارت و تشويق ، انگيزه هدايت و اصلاح اخلاقى است و در بسيارى ديگر عامل ترس و هراس از كيفر و مجازات باز دارنده و هدايتگر است . انسانها با عامل ترس در صورتى كه جدى و واقعى باشد، نخست با نوعى الزام خارجى ناهنجاريها و ديو سيرتيها را ترك مى كنند و با ادامه آن كم كم به فرشته خويى و درستكارى مى رسند، و پس از مدتى كردار و رفتار ايشان در راستاى صلاح و سعادت قرار مى گيرد و خصلتهاى زشت را فراموش مى كنند. از اين رو، ((قرآن كريم )) كه كتاب بزرگ تربيت و اخلاق است ، همراه با مژده و نويدها، از بيمهاى بزرگ و كوبنده سرنوشتها و كيفرهاى هراسناك سخن گفته است كه تا ژرفاى دلها را مى لرزاند و آدميان را به خود مى آورد و به راه وا مى دارد. با توجه به اين مسائل - با واقع بينى دقيق - نيز افرادى را مى يابيم كه ترس و بيم و مژده و نويد، هيچيك چاره ساز كجرويهاى ايشان نيست و به هيچ سخنى گوش فرا نمى دهند و از هيچ وعظ و اندرزى پند نمى گيرند. در اين موارد كه در اجتماعات بشرى بويژه در فرمانروايان و ديگر قدرتمندان اندك نيست جز عامل قدرت و ابزار جنگ و شيوه خونريزى و قتل چيزى كارساز نيست ، و بوته وجود اينگونه افراد را جز داس مرگ چيزى از ميان بر نمى دارد.
47- سوره بقره (2): 193. 48- ((امالى صدوق )) /517؛ ((وسائل )) 11/5. 49- ((وسائل )) 11/9 50- ((غيبت نعمانى )) 229 51- ((كمال الدين )) 1 / 327. 52- سوره سجده (32): 21. 53- ((بحار )) 51 / 59. 54- سوره الرحمن (55): 41. 55- ((غيبت نعمانى )) / 242. 56- خورشيد مغرب / 38، چاپ ششم 1368
|
|
واريز آنلاين به حساب مهديه |
|
|
|
|
|
|