|
|
|
|
تاريخ خبر: شنبه28/8/1384
|
امام مهدى و دنياى استكبار مهدى فقيه ايمانى به موجب احاديث وارده از ناحيه پيامبر اكرم، صلى الله عليه وآله، و ائمه معصومين، عليهم السلام، مندرج در مصادر حديثى و كتب اختصاصى پيرامون حضرت بقيةالله مهدى منتظر، عجل الله تعالي فرجه، يكى از ويژگيهاى قيام جهانى آن حضرت رويارويى و جنگ با كفار و مشركين و مفسدين فى الارض استبا سلاحهاى جنگى عصر پيغمبر (از جمله ذوالفقار يعنى شمشير پيغمبر) و ديگر وسائل از اين قبيل كه جهت آگاهى تفصيلى خوانندگان محترم را به مصادر مربوطه ارجاع مي دهيم. (1) امام باقر، عليه السلام، در اين زمينه مي فرمايد: ... و اما شبهه من جده المصطفى، صلي الله عليه وآله، فخروجه بالسيف و قتله اعداء رسوله، صلي الله عليه وآله، و الجبارين و الطواغيت و انه ينصر بالسيف و الرعب و انه لا ترد له راية. (2) مهدى از اين جهتبا جدش محمد مصطفى، صلي الله عليه وآله، شباهت دارد كه با شمشير قيام مي كند و دشمنان خدا و رسولش و زورگويان و طاغوتيان را به قتل مي رساند و با شمشير و ايجاد رعب و وحشت نصرت مي يابد و يارى مي شود و هيچ يك از پرچمهايش شكست خورده بر نخواهد گشت. همچنين امام صادق، عليه السلام، در پاسخ ابو خديجه كه از ايشان درمورد حضرت قائم سؤال كرده بود، فرمودند: كلنا قائم بامر الله واحد بعد احد حتى يجىء صاحب السيف فاذا جاء صاحب السيف جاء بامر غير الذى كان. (3) همه ما يكى پس از ديگرى قائم به امر خدا هستيم تا زمانى كه صاحب شمشير بيايد; پس آنگاه كه صاحب شمشير آمد برنامه و دستورى غير از آنچه بوده به اجرا درمي آورد. گويا مراد حضرت از اين عبارت آن باشد كه پدرانش مامور به تقيه و مدارا بودند و او مامور به جهاد و براندازى ظلم و زور. دهها حديث ديگر از اين قبيل وجود دارد كه همگى بيانگر قيام حضرت مهدى و رويارويى او با دشمنانش به وسيله شمشير و سلاح جنگى پيامبر اكرم و امير مؤمنان است. شكى نيست كه حضرتش هيچگونه استفادهاى از وسائل و نيروهاى تاخت و تاز فعلى دنيا نخواهد كرد. با توجه به قيام عدل مآبانه اسلامى و انسانى آن بزرگوار به منظور برچيدن بساط ظلم و ستم و برقرارى عدل و داد از يك سو و ظالمانه بودن استفاده از هر نوع سلاحهاى جنگى فعلى از سوى ديگر معقول و قابل قبول نيست كه حضرتش از سلاحهاى جنگى - غير شمشير و نيزه - اين چنينى استفاده نمايد و قطره خونى را بنا حق بريزد يا ظالمانه به جان و مال مردم آسيب رساند. آرى به شرحى كه برخوردهاى جنگى پيامبر و امير مؤمنان و درگيريهاى آن دو بزرگوار را با كفار و مشركين و يهود و نصارى و منافقين - در رابطه با نشر و گسترش اسلام - در مصادر تاريخى و حديثسنى و شيعه ملاحظه مىكنيم، حضرت مهدى موعود، روحي له الفداء، هم عينا براى ادامه خط و رسم آن دو بزرگوار بدون هيچگونه اقدام ظالمانهاى به گسترش اسلام و برقرارى عدل و داد جهانى مي پردازد و حديث: يملا الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا. و ديگر احاديث و پيشگويي هاى پيامبر اكرم، صلي الله عليه وآله، و پيامبران پيشين و ائمه اطهار، عليهم السلام، را تحقق مي بخشد. اكنون اين سؤال مطرح است كه: چگونه حضرت مهدى با شمشير و نيزه در مقابل آن همه سلاحهاى جنگى و هواپيماهاى بمب افكن و موشك انداز و نيروهاى آتشزا و مخرب و وسائل نقليه زمينى، هوايى، و دريايى مي تواند استقامت كند و جمعيتها و گروههاى منحرف و بيراهه رو و ضد اسلام را به اسلام و قرآن گرايش دهد و در صورت تمرد و تخلف آنها از پذيرش اسلام به كار آنها خاتمه دهد؟ در پاسخ اين سؤال بايد گفت كه: اگر بخواهيم از بعد معجزه و استفاده از نيروى معنوى و يارى الهى وارد شويم، مي توانيم بگوييم: همانطورى كه به شرح مندرج در آيات قرآنى، خداوند با يك قطعه چوب (عصا) حضرت موسى و هارون را بدون همكارى بني اسرائيل و يارى آنها بر فرعون و دارودسته و نيروى يك ميليون و ششصد هزار نفرى او مسلط و پيروز كرد. (4) چنانكه مي دانيد بعد از آنكه فرعون هشتاد نفر از نيروهاى ساحر و جادوگر خود را احضار كرد و آنها در مقابل حضرت موسى با گستردن طناب و چوب و ديگر چيزها صحنه جست و خيزى در شكل مارها و ديگر حيوانات وحشت زا را به نمايش درآوردند; حضرت موسى به امر الهى عصاى خود را بر زمين زد و فورا عصا به شكل اژدهاى عظيمى به حركت درآمد و تمام وسائل و مايه هاى جادويى جادوگران را بلعيد، آن چنانكه آنها به شگفت آمده و وحشتزده شدند و همه در مقابل حضرت موسى تسليم شدند و به سجده افتادند و گفتند ما به خداى موسى و هارون ايمان آورديم و معتقد به خداى راستين حضرت موسى شدند و در پاسخ فرعون كه آنها تهديد به قطع دست و پا و به دارآويختن نموده بود، گفتند: مهم (5) نيست هر كارى مي خواهى بكن، ما گناهانى كرده ايم كه مي خواهيم با ايمان به خدا و تسليم در مقابل پيغمبرش ما را ببخشد و بيامرزد. و نيز حضرت موسى به امر الهى عصا را بر آب رود نيل زد و آبهاى آن مثل كوه روى هم انباشته شد و دوازده جاده خشك به وجود آمد، پس حضرت موسى با دوازده فرقه بنىاسرائيل وارد جادههاى خشك شدند و فرعون هم به همراه لشكرش در تعقيب موسى وارد جادههاى خشك رود نيل شد و بالاخره پس از آنكه آخرين نفر از بني اسرائيل از دريا خارج شد و پا بيرون نهاد آخرين نفر از نيروها و دنباله روان فرعون وارد دريا شد، آنگاه خداوند با موجى لحظهاى دريا را پر از آب و فرعون - همان خداى دروغين را - با انبوه زر و زيورهاى وزنه دار آويخته به خود و سلاحهاى سنگين و همراهانش همه را غرق كرد و جثه فرعون را مثل پر كاه روى آب قرار داد كه كافر و مؤمن همه به حيرت درآمدند. در حالى كه موسى و هارون و تعداد ششصد هزار نفر بني اسرائيل همه نجات يافتند و بني اسرائيل وارث و مالك تشكيلات فرعون و سرزمين مصر شدند. (6) به فرموده امام رضا، عليه السلام، حضرت مهدى، عليه السلام، عصاى موسى و انگشتر سليمان را در دست دارد; و طبعا همانند موسى از عصا (7) و همانند سليمان از انگشتر استفاده معجزه آسا خواهد كرد. بدين ترتيب براى خداوند خيلى سهل و آسان است كه حجتش امام زمان، عليه السلام، را بر دنياى كفر و استعمار و زور و قلدرى مسلط و پيروز فرمايد; آن چنانكه دنياى كفر و ايمان به حيرت درآيد و اسلام راستين هر چه سريعتر و گسترده تر در سراسر جهان به نمايش درآيد و بساط ظلم و كفر برچيده شود. اكنون اگر با گذشت بيش از سه هزار سال از تاريخ ماجراى برچيده شدن بساط خدايى خيالى و دروغين فرعون به وسيله حضرت موسى تجسم ذهنى جزئيات قضيه و به وقوع پيوستن آن براى ما مشكل استبه سراغ ماجراى از هم پاشيده شدن دستگاه وسيعترين حكومت جهانى، يعنى شوروى - آنهم بدون جنگ و خونريزى - مي رويم. آرى، اين شوروى بود كه با تشكل و به هم پيوستگى زورمندانه پانزده كشور از كشورهاى آسيايى و اروپايى كه جمعا بالغ بر دويست و سى و پنج ميليون و هفتصد هزار نفر جمعيت آن بود، به اضافه جمعيتهاى تعدادى جمهوريهاى خودمختار و چند منطقه ملى و گسترش يافتن آن به وسعتسه برابر آمريكا و همانند قارهاى در مقابل قارههاى آسيا و آفريقا و اروپا با انواع قدرتهاى نظامى و سلاحهاى جنگى فعلى و درآمدهاى مالى، مخازن گسترده نفت، توليدات وسيع مواد معدنى، كشاورزى، مواد غذايى، صنايع فلزكارى، كشتي سازى، اسلحه سازى، دامپرورى، و ديگر چيزهاى سرنوشت ساز يكى از دو حكومت فوق قدرت جهانى تلقى و قلمداد شده و با جمعيتى بالغ بر 000،414،740 نفر بر اساس برآورد سال1969 ميلادى توسط سازمان ملل متحد يكى از دو قدرت بزرگ (8) جهان بود. اما بر اثر بيراهه رويهاى مختلف نظام حكومتى شوروى و كوبيدن راه و رسم انسانى و نارسائيهاى قانونى و ندانمكارى و قلدرى مسؤولان درجه بالا و سرنوشت ساز و آن فشار اقتصادى و از همه بدتر و زيانبخشتر فاصله اندازى بين دين و مردم ديديم كه ناگهان از هم پاشيده شد و سقوط كرد. اينگونه قضايا كه در گذشته به طور فراوان به وقوع پيوسته و دنياى كنونى هم در گوشه و كنار جهان دستبه گريبان آن مي باشد هر يك مي تواند سرنخى باشد براى قابل قبول بودن قيام جهانى حضرت مهدى موعود و امكان آغاز آن با تجمع سيصد و سيزده نفر از عوامل (9) اصلى قيام از بلاد اسلامى و مناطق مختلف در مكه معظمه و رسيدن آمار اصحاب و تجمع كنندگان به ده هزار نفر يا كمى بيشتر كه در اين موقع از (10) مكه خارج مي شوند و آنگاه پيروزى حضرتش در رابطه با برقرارى عدل جهانى و نابودى حكومتهاى ظلم و كفر و استعمار و استبداد به حقيقت مي پيوندد و به نمايش عملى در مي آيد. آرى قرآن مجيد با ايراد آيه شريفه: كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن الله. (11) خاطر نشان فرموده است كه چه بسيار گروه اندك كه به اذن الهى بر گروه فراوان و رقم چند صد برابر يا چند هزار برابر چيره و پيروز شدند و نمونه هاى متعددش پيروزيهاى حيرت انگيز پيامبر گرامى اسلام بود با نيروهاى كم بر نيروهاى چند برابرى كفار و مشركين و بالاخره گسترش هر چه بيشتر اسلام و برچيده شدن بساط شرك و بتپرستى از صحنه حجاز و عربستان و بعدا ديگر مناطق و بلاد دور و نزديك به حجاز.
پي نوشت :
1. المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص242، ح242; ص301، ح66; ص304، ح72; ص307، ح80; ص321، ح26; ص338، ح113-116; ص361، ح129; ص372، ح164. 2. همان، ج1، ص218. 3. الكلينى، محمدبن يعقوب، الكافى، ج1، ص533. 4. المجلسى، محمدباقر، همان، ج13، ص122. 5. «لاقطعن ايديكم و ارجلكممن خلاف و لاصلبنكم اجمعين»، سوره شعرا(26)، آيه49. 6. ر.ك: آيات 10 تا 68 سوره شعراء و تفسير نمونه، ج15، ص194-250 و ديگر تفاسير فارسى و عربى. 7. الشيخ الصدوق، محمدبن على بن الحسين، كمالالدين، ج2، ص48; الطبرسى، ابوعلى الفضل بن الحسن، اعلامالورى، ص407; الاربلى، كشفالغمة، ج3، ص364; المجلسى، محمدباقر، همان، ج52، ص322; الفيض الكاشانى، الوافى، ج2، ص113; الحر العاملى، محمدبن الحسن، اثبات الهداة، ج3، ص478. 8. ر.ك: شاملويى، حبيبالله، جغرافياى كامل جهان، ص717-718. 9. ر.ك: الصافى الگلپايگانى، لطفالله، منتخب الاثر، ص475-476. 10. النورى، حسين، كشف الاستار; الصافى الگلپايگانى، لطف الله، همان، ص466. 11. سوره بقره (2)، آيه249.
|
|
واريز آنلاين به حساب مهديه |
|
|
|
|
|
|