صفحه اصلي درباره ما تماس با ما
در

  منتخب محصولات فرهنگي

بیشتر...



                            حدیث



    درک از امام مهدي
از امام صادق (ع) منقول است كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند :
خوشا به حال كسى كه قائم اهل بيت مرا درك كند و به او اقتدا كند قبل از قيامش تابع ائمه هدايت باشد و از دشمنانشان بيزارى بجويد ايشان رفيقان من هستند و گراميترين افراد امت نزد من مى باشند . كمال الدين ـ شيخ صدوق ص 287
أچأڈأ­أ‹ أ‡أ’123 : امام صادق

 


        پايگاه هاي پيشنهادي

آيت الله دري نجف آبادي
نايب رييس هئيت امناء
 

حجت الاسلام و المسلمين
نوري شاهرودي
عضو هئيت امناء مهديه


مقالات

مهدويت

توقيعات

ظهور

غيبت

انتظار

زندگينامه

امام و بانوان

کتب

شعر

پرسش و پاسخ

ادعيه و زيارات

شفايافتگان

نامه اي به امام عج

مشاهدات

ديگر موضوعات

اخبار مهديه

         0پايگاه هاي ديگر


سایت مسجد مقدس جمکران

سايت فرهنگي تبيان

سايت سراج انديشه

سایت دکتر علی غضنفری

سايت فرهنگي شهيد آويني  


 

 


تاريخ خبر: جمعه27/8/1384

دجال افسانه يا واقعيت !؟؟

داستان دجال داستان بسيار بزرگي است و فتنه او يكي از بزرگترين فتن و خارق عادات و عجايب غريبي است لذا در اين مقال قضيه دجال را در ملل مختلف و اديان متفاوت مورد بررسي قرار داده سپس به شرح حالات , اوصاف و اعمال او پرداخته و بعد از آن مباحثي را كه علما و بزرگان درباره حقيقت فتنه دجال ذكر كرده اند, نقل مي نماييم.
اعتقاد به ظهور دجال در مهمترين مذاهب جهان
اصل قضيه دجال مسلم و قطعي نزد تمام اديان ابراهيمي است و همگي به خروج وي در آخر الزمان اعتقاد دارند چنانكه بمفاد اخبار و احاديث بسيار كه از فريقين روايت شده از زمان نوح پيغمبرعليه السلام تا زمان حضرت محمد صلي الله عليه واله هر پيامبري قوم خود را از فتنه دجال بر حذر مي داشته و آن حضرت بيشتر از ديگر انبياء در تشريح حالات و صفات او بسط كلام داده اند.
دجال را در زبانهاي فرانسه و انگليسي " آنتي كريست antichrist ناميده اند كه به
معني دشمن ضد مسيح است.
اين عنوان در رساله هاي يوحنا به كرات ديده مي شود.
آنجا كه مي فرمايد :
«دروغگو كيست جز آنكه مسيح بودن عيسي را انكار كند آن دجال است كه پدر و پسر را انكار مي كند.»1
و نيز مي فرمايد :
«شنيده ايد كه دجال مي آيد الحال هم دجالان بسيار ظاهر شده اند.»2
و در همين رساله آمده است :
«هر روحي كه عيسي مجسم شده را انكار كند از خدا نيست و اين است روح دجال كه شنيده ايد مي آيد و الآن هم در جهان هست.» 3
در دومين رساله يوحنا آمده است :
«گمراه كنندگان بسيار به دنيا بيرون شدند كه عيسي مسيح ظاهر شده به جسم را اقرار نمي كنند آن است گمراه كننده و دجال.»4
اما يهوديان هم به ظهور كسي كه با خدا خصومت ورزد و داراي قدرت فوق العاده اي باشد معتقد بوده اند. و گويا از دو قرن پيش از ميلاد, يهود با اين تصور آشنا شده باشند و به وسيله ايشان به مسيحيان و ملل ديگر رسيده باشد.
در كتاب دانيال باب يازدهم از صفات اينچنين شخصي كه ظاهر خواهد گرديد گفتگو شده و در باب هفتم همين كتاب هم به صورت رمز و اشاره از دشمن خدا سخن به ميان آمده است. او كسي است كه پادشاه را از ميان مي برد و با خدا خصومت و دشمني مي ورزد و دوران تسلط او سه سال و نيم است.
جاماسب حكيم در فرهنگ الملوك كه اسرارعجم نيز گفته مي شود و به اصطلاح گبران جاماس نامه مي گويند, در قسمتي از پيش بيني هاي خود بعد از ذكر مختصري از حالات پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و امام زمان عجل الله فرجه به ظهور دجال و قتل وي به دست ايشان اشاره مي نمايد آنجا كه مي گويد:
«نام آن پادشاه بهرام از خورشيد جهان كه دختر سين كه نام مبارك محمد است بلغت پهلوي باشد و ظهور او در آخر دنيا باشد و عمر هفت كركس كند و چون خروج كند عمر او سي قرن شده باشد و خروج او در آن زمان شود كه تازيان بر فارسيان غالب شوند و شهرهاي ايشان خراب شود به دست سلطان تاريك پس او خروج كند و جنگ كند و دود يعني دجال را كه كوري است خرسوار مدعي خدائي بكشد و از گوشه دنيا كه گنگ و زواچين باشد تا وزمحت كه بيت المقدس است همه را بگيرد و...»5
در آثار اسلامي نيز راجع به دجال بحث شده است وي داراي قدرت و تأثير عجيبي است يك چشم او مسح شده و چشم ديگرش در پيشاني است كه مانند ستاره صبح مي درخشد وي از همه جا مي گذرد و در مكه و مدينه قدم نمي گذارد اكثر مردم پيرو او مي شوند و دچار بدبختي مي گردند و تنها كساني سعادتمندند كه بتوانند با مجاهدات مختلف خود را از پيروي او باز داشته , به دنبال او نروند. ما مسلمانان مانند ملل ديگر حكومت عادله كامل را انتظار مي كشيم و ظهور چنين حكومتي را پس از دوران بينهايت ظلماني مي دانيم و دوره ظلمت را دوره دجال و دوران نور و سعادت را دوران حضرت قائم عجل الله فرجه تعبير مي كنيم.
ازامام باقرعليه السلام روايت شده كه در تفسير آيه شريفه:
«انََّ الله قادر علي أن ينزل الآيه»6
فرمود:«وسَيرَكَ في آخر الزمان آيات , منها دابة الأرض و الدجال و نزول عيسي ابن مريم و طلوع الشمس من مغربها.»
«ونشانه هائي در آخرالزمان به تو خواهد نماياند كه از آن جمله اند: جنبنده زمين, دجال, نزول عيسي بن مريم و طلوع خورشيد از مغربش.»
در حديث مبارك معراج نيز كه ابن عباس از زبان پر نور آورندة اسلام حضرت محمد صلي الله عليه وآله نقل كرده به نشانه هاي ظهور حضرت صاحب الأمرعليه السلام اشاره شده ,كه در بين اين نشانه ها خروج دجال نيز تصريح شده است.
حضرت نبي اكرم صلي الله عليه و آله فرموده اند:
« أيُّهَا النّاسُ ، ما بَعَثَ اللّهُ نَبِيّاً إلّا وَ قَد أنْذَرَ قَوْمَهُ الدَّجّالَ. وَ إنَّ اللهَ قَدْ أخَّرَهُ إلي يَومِكُمْ هذا . فَمَهما تَشابَهَ عَلَيْكُمْ في أمْرِهِ فَإنَّ رَبَّكُمْ لَيْسَ بِأعْوَرَ إنَّهُ يَخْرُجُ عَلي حِمارٍ عَرْضُ ما بَيْنَ اُذُنَيْهِ ميلٌ ! . يَخْرُجُ وَمَعَهُ جَنَّهٌ وَنارٌ ، وَ جَبَلٌ مِنْ خُبْزٍ وَ نَهْرٌ مِنْ ماءٍ ! . أكْثَرُ أتْباعِهِ اليَهُودُ وَ النِّساءُ وَ الأعْرابُ . يَدْخُلُ آفاقَ الْأرضِ كُلَّها إلّا مَكَّهَ وَلا بَتَيْها وَ المَدينَهً وَ لا بَتَيْها فَإنَّهُما مُحَرَّمَتانِ عَلَيْهِ. »
« هان اي مردم ! خداوند پيامبري را نفرستاده جز اينكه قوم خود را از دجال بيم داده است و خداوند او را براي زمان شما ذخيره كرده است. اگر كارهاي او بر شما مشتبه شود، اين هرگز مشتبه نشود كه او كور است و پروردگارتان كور نيست. او برفراز مركبي مي آيد كه بين دو گوشش يك ميل است. او خروج مي كند درحالي كه بهشت و جهنم را با خود يدك مي كشد و كوهي از نان و رودخانه اي از آب را همراه خود حمل مي كند. بيشتر پيروانش از يهوديان، زنان و باديه نشينان است، به همه اقطار و اكناف جهان وارد مي شود جز مكه و حوالي مكه و مدينه و حوالي مدينه كه هر دو بر او حرام است.»7
و در حديثي ديگر كه بسيار تكان دهنده مي باشد رسول گرامي اسلام انكار دجال را كفر دانسته ومنكرين دجال را ازكافرين مي دانند چنانكه ابوبكر اسكافي در كتاب فوائد الأخبار از جابر بن عبدالله نقل كرده كه گفت:
رسول خدا (ص) فرمودند:
«من كذب بالدجال فقد كفر و من كذب بالمهدي فقد كفر»
« كسي كه دجال را تكذيب كند كافر شده و كسي كه مهدي عليه السلام را تكذيب كندكافر شده است »8
همچنين در غيبت شيخ از عامر بن واثله از امير المومنين (ع) روايت كرده كه گفت : پيامبر (ص) فرمود:
«ده علامت است كه پيش از قيامت بايد پديد آيد: سفياني, دجال, دابه الأرض, قيام قائم, طلوع آفتاب از مغرب, فرود آمدن عيسي از آسمان, فرو رفتن زمين در شرق, فرو رفتن زمين در جزيره العرب و آتشي كه در قلب شهر عدن بيرون آيد و مردم را به محشر سوق دهد.»[9]
به هرحال دجال كه نموداري از جنگ نور و ظلمت است در اقوال و ملل ديگر هم سابقه دارد . بابليان از جنگ مردوخ با تئومات سخن مي گفتند و تئومات را ظلمت و اژدها معرفي مي كردند. در اوستا هم از جنگ اهريمن و اهورا مزدا گفتگوهاست و آئين مانويان بر اساس منازعه دائمه نور و ظلمت پي ريزي شده است . در كتب الحاقي تورات هم گاهي دجال , موجود فوق العاده اي است كه داراي صورت حيواني عجيب الخلقه مي باشد.10
مكان خروج دجال
در باره محل خروج دجال مكانهاي نسبتاً زيادي در احاديث و روايات مختلف نقل گرديده است كه در برخي از آنها شهر خروج او دقيقاً مشخص شده و در برخي فقط اسم منطقه اش آمده و در برخي عنوان كلي مطرح شده است .كه براي شهرهائي از جمله:اصفهان, خراسان, سيستان, كرمان, دارس, حله, ميسان احاديث و روايات بيشتري نقل شده است. شايد برخي از اختلافات مربوط به ناقلان احاديث و روايات باشد. سيد جزائري در كتاب الأنوار النعمانيه گفته است: و اما دجال از حديث شيخ صدوق دانستي از اصفهان خروج مي كند و در اخبار بسياري آمده كه او از سيستان خروج مي نمايد و مي شود اين اخبار را به اين صورت جمع كردكه مكررخروج خواهد داشت چنانكه احوال مختلفي دارد,لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردمان بر او باد.
پيروان دجال
آنچه كه در اكثر روايات در باب پيروان دجال تصديق شده آن است كه اكثر پيروانش را يهوديان تشكيل مي دهند چنانكه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرموده اند:
« هفتاد هزار ترك يهود زنا زاده خواننده نوازنده باديه نشين وزن از او پيروي مي كنند به هرخرابه اي برسد مي گويد گنجهايت را آشكار كن پس آنچه گنج دارد آشكارمي شود.»11
نجات از فتنه دجال
براي نجات از فتنه دجال از جانب ائمه معصومين عليهم السلام راه كارها و برنامه هاي ويژه اي ارائه شده كه مهمترين آنها عبارتند از:
«قرا ئت يا حفظ نمودن سوره كهف, تسبيح و تقديس خداوند به منظور طعام مومن در هنگام خروج دجال. خانه نشيني, توكل بر خداوند, قرائت سوره فاتحه الكتاب درهنگام رويت وي و...» لازم به ذكر است كه برخي مانند قرائت يا حفظ نمودن سوره كهف مي بايست قبل از خروج وي انجام شود تا در هنگام خروج دجال از شر فتن وي در امان باشد.
چنانكه در احاديث قبل نيز ذكر شد دجال در همه شهرها و مكانها گردش مي نمايد مگر مكه و مدينه كه در اكثر احاديث مذكور است و در برخي احاديث و روايات نيز شهرهائي مانند: بيت المقدس, طرطوس, آبادان, قم و نواحيش, كوفه و حواليش و يا مساجدي چون: مسجد الحرام و مسجد مدينه و مسجد طور سينا و مسجد الأقصي كه دجال به آنها راه نيافته و به عنوان مكان هائي امن براي مسلمين معرفي شده اند.
قتل دجال
در قاتل دجال بدسگال ميان علماءِ فريقين از خاصه و عامه نظر به اختلاف اخبار وارده از طريق ايشان اختلاف است چه آنكه خاصه روايت نموده اند قتل آن ملعون را به دست حضرت بقيه الله الأعظم عجل الله فرجه مي باشد اما بنا بر مذهب عامه قاتل دجال ضلال حضرت روح الله عيسي بن مريم عليه السلام است.
مي توان گفت كه دراين اخبار به هيچ وجه تنافي نيست چه بعد از اينكه به تصريح خود عامه و روايات ايشان حضرت روح الله عليه السلام وزير مهدي عجل الله فرجه باشد پس كشتن عيسي عليه السلام دجال را كشتن خود حضرت مهدي عجل الله فرجه باشد چنانكه اگر وزير سلطان كسي را بكشد صادق است كه بگويند سلطان او را كشت و در اينگونه موارد مباشرت ضرور نيست. ودر محل قتل دجال نيز مكان هائي از جمله گردنه افيق«افيق دهكده اي در فلسطين بين حوران و غَور بيسان در نزديكي شهرلد است.», كناسه كوفه و دروازه شهر لد ذكر شده است.
نقد و بررسي احاديث دجال
در نقد و بررسي فتنه دجال مي توان گفت كه اكثريت علماء خاصه اعتقاد بر آن دارند كه فتنه دجال يكي از فتن قطعي آخر الزمان بوده ولي اوصاف ظاهري و چگونگي فتنه هاي وي جنبه كنايه و سمبوليك دارد. چنانكه علامة محقق سيد محمد صدر در جلد سوم موسوعة ارزشمند ألإمام المهدي با عنوان « تاريخ الغيبه الكبري » بحث مفصلي را به بررسي مسألة دجال اختصاص داده است كه ما فقط تلخيصي از مباحث ايشان را در اين باب ذكر مي نمائيم. ايشان در اين باره فرموده اند:
«مهمترين و همگاني ترين نشانه اي كه مي بايست مورد توجه قرار گيرد همان مفهوم دجال بود كه سمبلي از حركت هاي ضد اسلامي در دوران غيبت كبري يعني دوران فتنه ها و انحرافات است و آن عبارت است از تمدن جديد اروپائي كه چهره اي فريبنده و چشمگير و خيره كننده دارد و افكار و انديشه عمومي مردم دنيا را متوجه خود ساخته, و پيامدهاي ناگواري را به دنبال داشته است همچون خروج بسياري از مسلمين از اسلام, گردن نهادن آنها به مذاهب و فلسفه هاي منحرف ديگر و فسادها و تباهي ها و ستم هائي كه درجوامع بشري ايجاد كرده است .
و از فتنه هايش آن است كه به قبيله اي مي گذرد تكذيبش مي كنند هيچ حيوان چرنده اي باقي نمي ماند مگر اينكه هلاك مي شود, و نيز از فتنه هايش آن است كه به قبيله اي ديگر عبور مي كند او را تصديق مي كنند, به آسمان دستور مي دهد كه ببارد آسمان هم مي بارد و به زمين دستور مي دهد كه بروياند زمين هم مي روياند ؛ تا آنجا كه چهارپايان اين قبيله , چاق و فربه مي شوند و چربي و شير فراوان مي دهند.» مقصود از اين عبارات آن است كه:
هركس نيرو وتوان مادي اروپائي را تكذيب كند و بخواهد در مقابلش بايستد گرفتار مصائب و دشواريها و پيامدهاي ناگواري خواهد شد. و ثروت و نيرو در اختيار كساني است كه در مقابل اين تمدن رام و چاپلوس باشند و با آن همراهي كنند.
ازجمله مطالب اينكه دجال مدعي خدائي مي شود و با صداي بلند در بين شرق و غرب فرياد مي زند:«اي اوليا و دوستان من, به سوي من آئيد! من آن كسي هستم كه آفريده سپس استوار ساخته, و مقدر كرده, سپس هدايت نموده. من پروردگار اعلي و برين شمايم.»
تمام اين خصوصيات را در تمدن اروپائي مي بينيم زيرا خاور و باختر را با وسائل ارتباط جمعي و ابزار مادي خود گرفته و انسانيت را از خدا و عالم بالا و متافيزيك به دور داشته, و از اين راه عدالت و اخلاق وانديشه اي كه از آن عالم سرچشمه مي گرفته است, چه زيان هائي كه ديده است. در مقابل اينها زمام اختيار بشر را در دست گرفته و ايدئولوژي خود را بر افكار و قوانين جوامع بشري تحميل نموده و جايگزين ولايت خدا و دستورات الهي كرده است, و اين همان ادعاي ربوبيت و خدائي است كه خود را نه خدا را, صاحب اختيار و مالك تمام شئون انسانها مي داند. نكته دقيق آنكه در روايت نيامده است كه وي مدعي الوهيت است بلكه گفته شده است كه او مدعي ربوبيت است و ربوبيت معنائي غير از آنچه كه گفتيم ندارد.
و اما اينكه اوليا و دوستان خود را از گوشه و كنار دنيا جمع مي كند تا آنها را بر طبق خواسته خود تربيت كند و رفتار و اخلاق آنها را تحت نظر داشته باشد, و روابط اقتصادي و اجتماعي آنها را به يكديگر پيوند بزند, مساله اي است واضح و نيازي به توضيح ندارد.
" و هيچ جاي زمين باقي نمي ماند مگر اينكه زير پاي خود مي گذارد. اين همان چيزي است كه الآن ما مي بينيم كه چگونه تفكر اروپائي به تمام روي زمين رسيده است,و هيچ دولتي را نمي بينيم كه متاثر از افكار اروپائي نباشد, البته مقصود ما از اروپا هر دو بخش سرمايه داري و سوسياليستي آن است, كه هر دو دشمن با اسلام و مجسمه راستين و روشني از دجال مي باشند.
و اما استثنا مكه و مدينه از اين سيطره تمدن اروپائي, ممكن است به همان معناي ظاهريش باشد, بدان معني كه اين تمدن به اين دو شهر راه پيدا نمي كند و فكر و انديشه اروپائي را ساكنان اين دو شهر نخواهند پذيرفت و به اسلام پايبند خواهند بود و به همان اندازه كه از اسلام فهميده اند تا ظهور امام عصرعجل الله فرجه در مقابل تمدن اروپائي خواهند ايستاد.
و ممكن است بر معنائي رمزي و سمبليك حمل كنيم بدان معني كه تفكر الهي برخاسته از مكه و مدينه در مقابل جاذبه تفكرمادي اروپائي شكست نخواهد خورد, و درذهن و انديشه متفكران اسلامي باقي خواهد ماند و ايمان آنها به اسلام سست نخواهد شد و اين خود دليل بر باقي ماندن حق در جوامع بشري است, و باطل و انحراف نميتواند تمام جوامع را فرا گيرد, گرچه نسبت طرفداران حق به باطل بسيار كم و همچون نسبت مكه ومدينه به ساير كشورهاي جهان باشد. و اين مطابق است با همان چيزي كه از نتايج برنامه ريزي الهي شناخته ايم كه تعداد كمي از افراد با اخلاص و آزمايش شده باقي خواهند ماند, و افراد منحرف و كافر در اكثريت خواهند بود. اين افراد اندك عاملي باز دارنده در درون خود نسبت به اين افكار مادي منحرف دارند كه هيچ گاه تحت تاثير آن قرار نمي گيرند, بلكه بر ايمان و بينش و اخلاص آنها افزوده مي گردد.
و اين است مقصود آنچه كه در روايات آمده است كه دجال را ملكي كه در دستش شمشير برهنه اي است از ورود به مكه و مدينه جلوگيري مي كند, و بر هر دروازه و يا شكاف كوهي از كوهها ملائكه اي ايستاده اند كه از آن حراست و حفاظت مي نمايند. و لطف اين عبارت كه عقايد اسلامي را به ملك و مناعت و برتريش را به شمشير تشبيه كرده اند بر كسي پوشيده نيست
و اما اينكه ملائكه بر هر شكاف و گذرگاهي ايستاده اند, بدين معناست كه ادراك گسترده مومن وايمان اوبه اينكه اسلام مي تواند هرگونه مشكلي را حل كند و پاسخ هر شبهه اي را بدهد خود اين باعث مي شود كه در مقابل تمامي شبهات ايستاده و با هرگونه اشكال و شبهه اي بستيزد.
و نيز دجال داراي عمري طولاني است از زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله از همان هنگام كه به آن حضرت ايمان نياورده بلكه در مقابل حضرت خود ادعاي رسالت نموده است تا كنون باقي مانده است؛ چرا كه:
دجال با ماديگرائي پايه هاي نخستينش از زمان حضرت رسول صلي الله عليه و آله آغازشده وهمان هنگام كه منافقين در گسترش جنبه هاي گوناگون كوشيده و به آن رونق بخشيدند, بذراول دجاليت را پاشيده و به تدريج سير تاريخ را به صورت فعليش در آوردند و كوشيدند تا اسلام را ازمتن جامعه كنار بگذارند, و ماديت و سود جوئي شخصي را بر جامعه مسلط سازند.
...و ازهمين جا معناي ادعاي رسالت او را نيز مي فهميم؛ زيرا افكار مادي از همان آغاز تا كنون خود را سرپرست بشريت دانسته و براي خود قائل به ولايت بوده, ولي در دوران زندگي پيامبران و در جامعه اسلامي رسول خدا تاثيرش ضعف و نيرويش ناتوان شده بود؛ و نمي توانست با تمام افراد در تماس باشد, لكن هنگامي كه در دوران نهضت اروپائي«رنسانس» به اين دجال مادي اجازه خروج داده شد, توانست سلطه خود را بر تمامي پهنه گيتي گسترش دهد.
از همين جا مي توانيم معناي اين جمله را كه« در نزد دجال آب و آتش است آبش در حقيقت آتش و آتشش در واقع آب است»
بفهميم و بدانيم كه معناي جمله رسول خدا كه فرمود: هركس به او رسيد در آن چيزي قرار گيرد كه آن را آتش مي داند زيرا در واقع آب خوشگوار است چيست.
زيرا آب دجال همان ظواهر فريبنده است كه تمدن مادي براي پيروان خود به ارمغان آورده است؛ و آتشش همان دشواريها و گرفتاريها؛ و به جان آمدنهائيست كه نصيب يك فرد مومن كه خواسته درمقابل آن بايستد وبا آن مقابله كند مي شود. آن مصالح همان آتش ويا تاريكي واقعي است و اين گرفتاريها و دشواريهاهمان آب خوشگوار و يا عدالت راستين است و معلوم است كه طبيعتاً رسول خدا از آنجا كه بزرگترين دعوت كننده به ايمان الهي است, مسلمين را نصيحت كرده كه مبادا گول ظاهر آب دجال و فريب رنگ و روغن و زرق و برق ماديت را بخورند, و به آنها دستور مي دهد كه خود را در همان چيزي بياندازند و وارد كنند كه آن را آتش مي دانند, زيرا با افكندن خود در اين آتش به طريق حق و عدالت دست مي يابند. وما مي توانيم اين برداشت را از سياق كلي جملات رسول خدا به دست بياوريم, در آنجا كه مي فرمايد:
«اما آنچه مردم آب مي بينند آتش سوزان است, و آنچه آتش مي بينند آب سرد خوشگوار است.»
و معلوم است كه مقصود آب و آتش حقيقي نيست, بلكه آب و آتش رمزي است و الا لازم مي آيد كه به افراد باطل و ناحق نسبت معجزه داشتن داده و آنها را داراي معجزه بدانيم, و بطلان اين نسبت واضح و روشن است.
دجال اعور است. آري با تمام تاكيد اينچنين است. تمدن مادي به هستي وجهان بايك چشم مي نگرد فقط به ماده توجه دارد نه به روح وخلقت عالي, و نمونه اعلاي بشريت را نمي بيند. وچه كسي را جز افرادي كه حقايق را ادراك نمي كنند و خود را شايسته سرپرستي و زمامداري انسانها مي دانند مي توان اعور ناميد, بلكه ولايت از آن كسي است كه به هستي با دو چشم سالم مي نگرد, هم به ماده توجه دارد و هم به روح, و به هريك سهم مناسب خود را مي پردازد, و خداوند متعال است كه«انّ ربّكم ليس باعوَر»
دجال كافر است زيرا وي مادي و از دشمنان اسلام است و دورترين افراد ازحق و درستي است نوشته شده است بين دو چشمش كه كافر است و آن نوشته را هر مومن نويسنده وغير نويسنده مي خواند. اين نوشتن چون ساير نوشته ها نيست بلكه عبارت است از شناختن مومنين كفر و نفاق اشخاص منحرف را ؛ و براي اين شناخت لازم نيست كه انسان خواننده و نويسنده باشد, ومعلوم است كه اين معرفت مخصوص به مومنين است؛ آن را هر مومني مي خواند. زيرا آنان ميزان حقيقي عدالت اجتماعي را مي شناسند, لكن اشخاص منحرف اين نوشته را نمي خوانند هر چند داراي معلومات و سواد زيادي باشند, زيرا آنان نيز با ديگران در كفر و انحراف شريكند, و طبيعي است كه هيچ فردي شخص هم عقيده خود را كافر نمي بيند.
به خاطر تمام اينها بوده است كه رسول خدا امت خود را از آن بر حذر داشته و از فتنه او به خدا پناه برده است, تا مسلمين در طول تاريخ از فتنه و انحراف آن در امان باشند بلكه مي توان گفت كه تمام پيامبران الهي امتهاي خود را از فتنه دجال بر حذر داشته اند, زيرا قبلاً به اين نكته اشاره كرديم كه ماديت حاكم پيش از ظهور پيچيده ترين وعميق ترين ماديتهاي طول تاريخ آفرينش است از هنگام خلقت آدم تا روز قيامت, وخطري واقعي براي تمام دعوتهاي پيامبران بوده است. و درعين حال با تمام قدرتي كه دارد نزد خداوند پست تراز اينهاست، زيرا در مقابل حقيقت و عدالت بسيار حقير و ناچيز است, هرچند شكوه و ابهتش فراگير و سايه گستر باشد, زيرا بي ارزشي و حقارت او در نزد خدا منافات با قدرت و شكوه فريبنده اش ندارد. واصولاً قانون تمحيص و آزمايش همين مطلب را ايجاب مي كند كه وي از شكوه و ظاهري فريبنده برخوردار باشد. زيرا خداوند مي فرمايد:
«حَتّي اِذَا اَخَذَتِ الاَرضُ زُخرُفَهَا وَ ازَّيَّنَت وَ ظَنَّ اَهلُهَا اَنَّهُم قَادِرُنَ عَلَيهَا اَتيهَا اَمرُنَا لَيلَاً اَو نهَاراً فَجَعَلنَا هَا حَصيداً كَانَ لَم تَغنَ بِالاَمسِ كَذلِكَ نُفَصِلُ الآياتِ لِقَومٍ يَتَفَكَّروُنَ.» 12
اين بود آن برداشت رمزي و سمبوليك از مسأله دجال .
اخبار كهنه و منجمين در خصوص دجال
در اخبار اكثر كهنه و منجمين و كساني كه به هر نحو توانسته اند قسمتي از آينده را به صورت مبهم يا روشن ببينند نيز بطور مستقيم يا غير مستقيم به خروج دجال اشاره شده است و در برخي از اخبار حتي چگونگي خروج او، حوادث قبل و بعد از خروج و حتي سال خروج و سال قتل او نيز پيش بيني شده است. البته بايد به اين نكته توجه داشت كه پيش بيني هائي را كه هر يك از پيش گويان كرده اند ممكن است دستخوش تغيير قرار بگيرند. زيرا غيب مطلق تنها در اختيار خداوند است و اوست كه از جزئيات دقيق و مفصل حوادث آينده خبر دارد و اوست كه مي تواند به حادثه اي اجازه رخ دادن بدهد و يا در آن تغيير ايجاد كند.
ابن عصمه, يحي بن اعقب, ابو هلال مصري, شاه نعمت الله ولي , خواجه نصير الدين طوسي (ره) و نوستر آداموس
ازجمله كساني هستند كه در بين اخبار خويش از حوادث آينده , خبر از خروج دجال و فتنه بزرگ او داده اند چنانكه در كشكول شيخ بهائي قدس سره از خواجه نصير الدين طوسي (ره) مسند رباعي فارسي را نقل مي فرمايد:
در دور زحل خروج مهدي است جرم دجل و دجاليان است
در آخر واو و اول زاء چون نيك نظر كني همان است
و نيز فرموده اند :
در الف و ثلاثين دو قرآن مي بينم و ز مهدي و دجال نشان مي بينم
يا ملك شود خراب يا گردد دين ستري است نهان و من عيان مي بينم
بيني تو بقاء ملك مغير گشته در وقت غلط زير و زبر برگشته
در سال غليب اگر بماني بيني ملك و ملل و مذهب و دين برگشته

نوستر آداموس نيز كه پيش گوئي توانا است در بين پيش بيني هاي خود دجال را با نام ضد مسيح ذكر نموده و به صورت رمز و كنايه فتنه ها و آشوب هاي وي را عنوان نموده است. وي در نامه اي به هنري دوم مي نويسد:
«ضد مسيح براي آخرين بار بر مي گردد همه ملل مسيحي و كافر مي لرزند، براي مدت 25 سال. جنگ و نبرد سخت تر از هميشه خواهد بود. شهرهاي كوچك و بزرگ، قلعه ها و همه ساختمان ها نابود مي شوند، شاهزاده شيطان آن قدر گناه مي كند كه تقريباً همه دنيا خود را در انزوا مي بينند.
قبل از اين حوادث بسياري از پرنده هاي نادر و كمياب در آسمان جيغ مي كشند آن ها مي گويند :الان ! الان! وقتش رسيده است، سپس مدتي بعد ناپديد مي شوند.»13
«نامه به هنري دوم»
«صداي آرام دوست مقدس، زير زمين مقدس شنيده مي شود، شعله انسان، انساني براي صداي الهي مي در خشد، اين باعث مي شود كه زمين از خون راهبهاي معروف لكه دار شود ،و نابودي معابد مقدس افراد غير خاص.»
منظور ظهور امام زمان عجل الله فرجه و جانشيني اسلام به جاي مسيحيت و دين هاي ديگر در عالم مي باشد14


پي نوشت :
تحقيق:مهدي علي بالايي.
[1] رساله اول يوحنا, باب2 , آيه22
[2] رساله اول يوحنا,باب2, آيه18)
[3] رساله اول يوحنا ,باب4,آيه3
[4] (رساله دوم يوحنا, آيه7)
[5] العبقري الحسان,ج1,جزء 1, ص47 ؛ دارالسلام عراقي , ص51 ؛ سه رساله درباره حجت بن الحسن العسكري عليه السلام (ترجمه تذكره الأئمه علامه مجلسي ره) ؛چهره درخشان امام زمان عليه السلام (ترجمه الزام الناصب) , ج2 ,ص73 به نقل از سيف الأئمه.
[6] انعام , آيه37
[7] روزگار رهائي, ج2, ص1148 ,ح 1818 : المهدي , ص192 ؛ الزام الناصب , ص74 و صحيح بخاري , ج9 , ص60 – منتخب الأثر , ص572 : سنن ابن ماجه , ج2.
[8] باورداشت مهدويت , ص60 , ح40 : البرهان في علامات مهدي آخر الزمان (ع) , ص170, باب 12 ,ح2 - روزگار رهائي , ج 2, ص 1159, ح1845 : الروض الانف ,ج2 ص431 و عقد الدرر , ص157.
[9] مهدي موعود (ترجمه بحار الأنوار) , ج 52 , ص984 ؛ ترجمه اعيان الشيعه , ص325 ؛ متن فارسي اثبات الهداه , ص405.
[10] اعلام قرآن , ص479 0
[11] روزگار رهائي ، ج2 ، ص1151 ،ح 1827 : الزام الناصب ، ص202 و 261 ؛ بحار الأنوار ، ج52 ، ص194 والملاحم و الفتن ،ص66.
[12] يونس,آيه24
[13] علائم الظهور امام زمان تأليف آقاي علي موجودي , ص 3 .
[14] پيش بيني هاي مصور نوستر آداموس , ص 117 .




مهدويت
امام مهدي (عج)
غيبت
انتظار
ظهور
بعد از ظهور
کتابخانه
علماء مهدويت
صوت و تصوير
پرسش و پاسخ
مناسبت ها
ادعيه و زيارات
بانک حديث
احاديث در تصاوير

         بنيانگذار مهديه تهران


حجت الاسلام والمسلمين شهيد حاج شيخ احمد کافي


         برنامه های ندبه و کمیل

دعاي کميل و ندبه آذر ماه 1403


جدول کامل برنامه ها...

         واريز آنلاين به حساب مهديه

         گالري صوتي

قرائت دعاي ندبه 1403/8/25

سخنراني دعاي ندبه 1403/8/25

قرائت دعاي کميل 1403/8/24
بيشتر...

         مجلات


         ارتباط با ما

درباره ما

 نام
 Email
متن
 

         اشتراک

 نام
 Email