صفحه اصلي درباره ما تماس با ما
در

      جدول برنامه هاي ماه مبارک رمضان 1402

  منتخب محصولات فرهنگي

بیشتر...



                            حدیث



    درک از امام مهدي
از امام صادق (ع) منقول است كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند :
خوشا به حال كسى كه قائم اهل بيت مرا درك كند و به او اقتدا كند قبل از قيامش تابع ائمه هدايت باشد و از دشمنانشان بيزارى بجويد ايشان رفيقان من هستند و گراميترين افراد امت نزد من مى باشند . كمال الدين ـ شيخ صدوق ص 287
أچأڈأ­أ‹ أ‡أ’123 : امام صادق

 


        پايگاه هاي پيشنهادي

آيت الله دري نجف آبادي
نايب رييس هئيت امناء
 

حجت الاسلام و المسلمين
نوري شاهرودي
عضو هئيت امناء مهديه


مقالات

مهدويت

توقيعات

ظهور

غيبت

انتظار

زندگينامه

امام و بانوان

کتب

شعر

پرسش و پاسخ

ادعيه و زيارات

شفايافتگان

نامه اي به امام عج

مشاهدات

ديگر موضوعات

اخبار مهديه

         0پايگاه هاي ديگر


سایت مسجد مقدس جمکران

سايت فرهنگي تبيان

سايت سراج انديشه

سایت دکتر علی غضنفری

سايت فرهنگي شهيد آويني  


 

 


تاريخ خبر: جمعه27/8/1384

به دو عالم ندهم لذت بيماري را!

حجت الاسلام علي قاضي زاهدي ( والد آقاي قاضي زاهدي نويسنده کتاب شيفتگان حضرت مهدي - عج ) که از علماي بزرگ گلپايگان است و داراي تأليفات زيادي مي باشند، نقل کردند:
« در عنفوان شباب و سال اول ازدواج، که گويا سنين عمرم از هجده سال تجاوز نمي کرد، مبتلا به مرض حصبه سياه ( تيفوئيد) شدم؛ دکتر مرض را تشخيص نداد و گمان کرد نوبه و مالاريا است.
با ظنّ خود به معالجه پرداخت و چون داروها مفيد نبود، مرض شدت يافت به نحوي که مشرف به مرگ شدم. پدر و مادر و ديگران دست از من شسته و به انتظار مرگم نشسته بودند. در هر شبانه روز چند مرتبه در شهر خبر مرگم انتشار مي يافت.
اطبا و دکترهاي ديگر را براي معالجه ام آوردند و آنها مي گفتند: در اثر اشتباه دکتر اولي و معالجات ناصحيح نجاتش ممکن به نظر نمي رسد ولي در عين حال براي بهبودم تلاش مي کردند. اما بهبود نمي يافتم.
عوالمي را سير مي کردم که وصف کردني نيست. غالباً در آن حالتي که بودم منزل را از علما و دانشمندان مشحون مي يافتم که مشغول بحثهاي علمي بودند و من هم با آنها در بحث شرکت مي کردم و گفته هايم مورد قبول آنان قرار مي گرفت.

دوران ابتلا به طول انجاميد؛ مردم دسته دسته به عيادتم مي آمدند و با چشم گريان بيرون مي رفتند. تا گاهي که به کلي از حياتم مأيوس شده و دست و پايم را به جانب قبله کشيده و به انتظار مرگم نشسته بودند؛ والد بزرگوارم با اندوه فراوان در کنار بسترم قرار داشت و والده ام در خارج خانه به گريه و ناله مشغول بود. من هم در انتظار مرگ بوده و خانه را پر از مردم مي ديدم.
ناگاه درب اطاق باز شد و شخصي وارد شد و به حاضرين گفت: مؤدب باشيد که آقا تشريف مي آورند.
پس رفت و برگشت و گفت: قيام کنيد و صلوات بفرستيد.
همه از جاي جستند و صلوات فرستادند.
در آن حال آقايي بزرگوار و سيدي عاليمقام وارد شد و در نزديکي بستر من نشست. بنا کردم به او توسل جستن و از او ياري خواستن، عرض کردم: آقا جان! قربانت؛ آقا جان! به فريادم برس؛ عليل و مريضم؛ آقا جان! نجاتم بده.
چنانچه بعداً برايم نقل کردند مدتي بوده که زبان گفتار نداشتم و زبانم بند آمده بوده اما در آن حال زبانم گشوده شده و حاضرين سخن گفتنم را مي شنيدند. پس آن بزرگوار به اندازه خواندن سوره توحيد آهسته دعايي خواند و به من دميد و من پيوسته جمله « آقا جان به دادم برس » را تکرار مي کردم. مرحوم والد به تصور اينکه ايشان را مي خواهم، مي گفتند: بابا من اينجا هستم چه مي خواهي؟ هر چه مي خواهي بگو.

پس من به خود آمدم و آن آقا را نديدم و بنا کردم به گريه کردن هر چه از من سؤال مي کردند، قادر به جواب نبودم پس از گريه بسيار، آنچه را که ديده بودم، بيان کردم و مايه خورسندي همگان شد و به برکت عنايت آن بزرگوار حيات تازه يافتم. »

گر طبيبانه بيايي به سر بالينم به دو عالم ندهم لذت بيماري را

         بنيانگذار مهديه تهران


حجت الاسلام والمسلمين شهيد حاج شيخ احمد کافي


         برنامه های ندبه و کمیل

دعاي کميل و ندبه ارديبهشت ماه 1403


جدول کامل برنامه ها...

         واريز آنلاين به حساب مهديه

         گالري صوتي

قرائت دعاي ندبه 1403/1/31

سخنراني دعاي ندبه 1403/1/31

قرائت دعاي کميل 1403/1/30
بيشتر...

         مجلات


         ارتباط با ما

درباره ما

 نام
 Email
متن
 

         اشتراک

 نام
 Email