|
|
|
|
تاريخ خبر: جمعه27/8/1384
|
شفاي مردِ لال در سال 1410 هجري ، شخصي به نام آقاي بلورساز، خادم کشيک دوم آستان قدس رضوي، معجزه اي را از حضرت رضا(ع) نقل کرد به اين قرار که: « من مبتلا به درد دندان شدم، براي کشيدن دندان پيش دکتر رفتم. گفت غده اي هم کنار زبان شماست که بايد عمل شود. با آن عمل من لال شدم و ديگر هر چه خواستم حرف بزنم نمي توانستم و همه چيزها را مي نوشتم. هر چه پيش دکترها رفتم درمان نشد. خيلي گرفته و ناراحت بودم. چند ماه بعد خانم بنده براي رفع درد دندان، پيش دکتر رفت. وقت کشيدن دندان ترسي و وحشتي برايش پيدا شد. دندانپزشک مي پرسد: چرا مي ترسي؟ مي گويد: شوهرم دنداني کشيد و جريان را کلاً براي دکتر مي گويد. دکتر مي گويد: عجب! آن شوهر شماست؟ مي گويد: آري. دکتر مي گويد: در عمل جراحي رگ گويايي صدمه ديده و قطع شده و اين باعث لال شدن ايشان است و ديگر فايده ندارد. زن خيلي ناراحت به خانه برمي گردد و شب خوابش نمي برد. مرد مي نويسد: چرا ناراحتي؟ مي گويد: جريان اين است که دکتر گفته شما خوب نمي شويد. ناراحتي مرد زيادتر شده و به تهران مي آيد خدمت آقاي علوي مي رسد. ايشان ميفرمايد: راهنمايي من اين است که چهل شب چهارشنبه به مسجد جمکران بروي، اگر شفايي هست در آنجاست. تصميم جدي مي گيرد و لذا از مشهد که بر مي گردد براي چهل هفته بليط تهيه مي کند. که شبهاي سه شنبه در تهران و شبهاي چهارشنبه به مسجد جمکران مشرف شود. در هفته 38 که نماز مي خواند و براي صلوات سر به مهر مي گذارد؛ يک وقت متوجه مي شود که همه جا، نوراني شد و يک آقايي وارد و مردم به دنبال او هستند؛ مي گويند حضرت حجت است. خيلي ناراحت مي شود که نمي تواند سلام بدهد. لذا در کناري قرار مي گيرد ولي حضرت نزديک او آمده و مي فرمايند: سلام کن اشاره به زبان مي کند که من لالم والا بي ادب نيستم. حضرت بار دوم با تشر مي فرمايد سلام کن. بلافاصله زبانش باز مي شود و سلام مي گويد. ناگهان خود را در حال سجده مي بيند. اين جريان را افرادي که آن آقا را قبل از لال شدن و در حين لالي و بعد از لالي ديده بودند در محضر آيت الله العظمي گلپايگاني شهادت دادند و نوار آن هم محفوظ است. »
|
|
واريز آنلاين به حساب مهديه |
|
|
|
|
|
|