|
|
|
|
تاريخ خبر: جمعه27/8/1384
|
تزكيه نفس و شفاي جسم و روح اگر بخواهم به خدمتتان نحوه بيداري از خواب غفلت را عرض کنم بايد بگويم اولين جرقه هاي نور هدايت درزندگيم زماني بود که خودم را در معرض هلاکت روحي مطلق مي ديدم و دراثر احساس خفگي شديد روحي بالاخره به ياد توسل به معصومين عليهم السلام افتادم و در جهت نزديک شدن به آن پروردگارارحم الراحمين تصميم بر ترک گناه « و احساس نفرت از گناه » و انجام واجبات اول وقت و مخصوصاً مسئله حجاب بودکه اولين قدم و تصميم را در زندگيم به سوي انجام دستورات ديني و مسئله ي حجاب را گرفتم. يعني عملاً چيزي که بسيار آرامش را به روح من درآغاز کار ازطرف خداوند مهربانم برگرداند پوشاندن مو و بدنم ازنامحرم بود. و چقدر برايم شيرين بود و بالاخره بخاطر نفرت از گناه و درک سياه بختي و ظلمتي که صدرصد ا زگناه حاصل انسان مي شود آن را با آغوش باز همچو شهدي شيرين نوشيدم و همان حجاب ابتدائي را به هيچ کس اجازه نمي دادم كسي از من بگيرد و يا برخلافش مرا مجبورکند. درعين تعجب صددرصد اطرافيان . پس ازان با نزديکاني که در راه خدا بودند معاشرت بيشتري داشتم و از نور امام زمانم عليه السلام در زندگي آنها لذت مي بردم و تازه خوشبختي واقعي را در زندگي فردي آنها مشاهده کردم . مخصوصاً در زندگي تازه عروس و دامادي که از نظر افرادي که در خواب غفلت باشند در کمال محروميت مادي و بلکه از نظر اولياء خدا با جهادهاي نفساني زيادي آغاز شده بود . تازه ديدم که خوشبختي در زندگيي است که در همه جاي آن نور امام زمان عليه السلام ديده شود و نه اينکه مادياتش کامل باشد ويا اينکه پولهاي زيادي درآن زندگي خرج شود ولي از معنويت خبري نباشد و بلکه زندگي خودم که مادياتش خيلي فراهم بود از جهنم واقعي چيزي کم نداشت و درآن زندگي حقيقتاً من داشتم درآتش جهنم و عذابهايي که براي خودم آماده کرده بودم هر لحظه هزاربار جان ميدادم و درنهايت زجر و بدبختي بسر مي بردم خلاصه ازاين عزيزان کمک گرفتم ولي آنها مرتب مرا تشنه تر مي کردند و به راحتي اطلاعاتي در اختيارم نمي گذاشتند . پس از مدتها به تعدادي از سخنرانيهاي محبوب دلهايمان حضرت آيه الله ابطحي دسترسي پيدا کردم و بعد هم کتاب شبهاي مکه را مطالعه کردم که در روشن شدن حقانيت شيعه و مسائل اهل سنت كه در اين زمينه کاملاً جاهل بودم بسيار كمكم كرد و سپس کتابي که دريک شب من را که اصلاً اهل مطالعه نبودم آن را به اتمام رساندم و لحظه اي نمي توانستم خواندن آن را متوقف کنم و آن کتاب در محضر استاد جلد دوم بودکه من قبل از خواندن جلد يک آن را به اتمام رساندم و پس ا ز مطالعه ي كتاب سير الي الله بالاخره به محضرآن استاد شريف و گرانقدر که در حال حاضر با خلوص و عشقي بي نهايت که من هرگونه بخواهم توصيف کنم چون از فهم ودرکم خارج است ناقص گفته ام در راه رسيدن به خوشبختي واقعي و تنها راه درست زندگي ابدي را براي تشنگان حقيقت با تکيه بر حضرت بقيه الله ارواحنا له الفداء آن معصومي که عده اي دست به دامان ايشان تمسک جويم مي توانيم اميد به نجات روحمان از مرگ داشته باشيم و راه رسيدن به پروردگار را انشاءالله د رپيش بگيريم راه باز فرموده اند. براي من از گذشته ي زندگيم بيماري هاي جسمي فراواني باقي مانده بود که بشدت رنج جسمي ازآنها مي بردم و الحمدلله پس ازورود به مراحل تزكيه نفس و بعد مرحله توبه همگي آنها برطرف شدند مثل مشکل عفونتي شديد که با دارو خوب مي شودو هم چنين مقدار زيادي از رذائل اخلاقي كه بتدريج برطرف شده و هنوز هم مشغول تكميل مراحل تزكيه نفس خود مي باشم و بسيار از جهت روحي و جسمي در نشاط و راحتي بسر ميبرم.
پي نوشت :
خانم فاطمه فريور
|
|
واريز آنلاين به حساب مهديه |
|
|
|
|
|
|