|
|
|
|
تاريخ خبر: جمعه27/8/1384
|
ملاقات در ندبه درفضاي سرد اين دنياي پست آتش مهر تو برجانم نشست شوق ديدارت امانم را ربود غير يادت در دلم يادي نبود بر غريبيِ تو اشکم شد روان سوي نُدبه با عطش گشتم دوان جستجو کردم به دنبالت , شها با نواي نُدبه گشتم همنوا درکجائي صاحب فتح و هُدي اتصال بين مخلوق و خدا اَينَ منصورُ علي منِ عتَدي ؟ طالب خون شهيدان کربلا ؟ اَين ها خواندم , ترا کردم صدا بلکه با اشک دلم يابم ترا هل اليک يابن احمد , راه هست؟ تا فتلُقاي تراآرم بدست ؟(۲) دل بدنبالت به ره سو پرکشيد عاقبت دستم بدامانت رسيد بِاَبي انتَ و اُمي و دَمي خاک پاي تو تمام عالمي پدر و مادر و جانم بفدايت هستي ما سپرِ رنج و بلات اي تو ابن ساده المقربين اي تو پور ِ نجباء اکرمين وارثِ هداهِ مهديين دين افتخار خَيرَه المُذَبين اي سبيل ايزدي را رهنما درعلوم الکامله شمس ضحي در صراط مستقيم , روحِ صراط نباء عظيم را جان حيات آيت عظماي حق , سالار دين بينات حق بُوَد از تو مبين پور طه , اي دليل محکمات زادة ياسين و ابن ذاريات مطوة قلب نبي مصطفي نور چشمان عليِ مرتضي اي توباقيمانده از نورخدا من دَني در وصف خورشيد ولا لَيتَ شعري تاکجا دوريت هست؟ برکجاي اين زمين , گامي ات هست ؟ منزل تو درکجا باشد بپا؟ اَبِرَضوي ؟ غيرها؟ ام ذي طوي؟ سخت است برمن نبينم من ترا؟ اَن ارَي الخلق و لکن لا تري سخت است برمن که يکدم نشنوم صوت نجواي ترا از فرط غم جان فدايت اي که پنهاني زما ليک با مائي و باشي بين ما جان فدايت آرزو دارد ترا خيل مشتاقان دلبند خدا مؤمنين نام تو نجوا مي کنند يادِ تو در ناله پيدا مي کنند تا چه وقت د رحسرت روي توام ؟ تا چه هنگامي اَحارُ فيک هم ؟ سخت است برمن که تنها بينمت خاک غم برسربريزم درغمت اشکهايم بهر تو گردد روان ديگران دنبال نفس خوددوان آنچه راهستي توناظر درزمان هيچ کس را نيست قدرت دربيان آه , آيا ياوري باشد مرا؟ تا کند درگريه ام ياري مرا؟ آه , آيا چشم بيداري بُوَد ؟ تا ميان اشک , همراهم بُوَد؟ اي گوارا آب , سوزيم از عطش گشت طولاني دگر سوز عطش تا چه وقت هرصبح و عصر ع درد فراق دل بُوَد تاکي زدوري توداغ؟ درکجا باشد تراينا و نرايک ؟ چشم ما روشن زتو , روحي فداک ؟ مي رسد آيا هم اينک صوت تو ؟ پرچم نصر خدا دردست تو؟ گِرد تاگِردت همه جان برکفان نام تو درعالمي ورد زبان تو امامت بربني آدم کني از عدالت پُر , همه عالم کني دشمنان تو چشند طعم عِقاب منقطع گردد ره منع ثواب ريشه کن سازي اصول الظالمين مابگوئيم حمد رَبُّ العالمين بارالها , اي تو کشافُ الکُرَب بندگان رانيست ياري غير رب يا غياث المستغيثينا , مدد بندگانِ مبتلايت را مدد روي مولا رانشان ما بده برغم اهل جهان پايان بده اي خداوند علي العرش الستوي اي که سوي توست ختم و منتها
پي نوشت :
سروده :بانو م - زعيم زاده
|
|
واريز آنلاين به حساب مهديه |
|
|
|
|
|
|