|
|
|
|
تاريخ خبر: جمعه27/8/1384
|
امام مهدي(عج) و تمدن جديد مهدي نصيري مقالهاي كه از نظر گراميتان ميگذرد، فصلي از كتاب اسلام و تجدّد است كه به قلم «مهدي نصيري» در دست تحرير و تكميل است. نويسنده در اين كتاب از نظريه تعارض كامل اسلام با تجدّد و تمدن جديد دفاع كرده و مدعي شده است كه اگر معصوم (ع) در عالم حضور ميداشت و مبسوطاليد بود و حكومت تشكيل ميداد، هرگز به سراغ تأسيس تمدني از نوع تمدن تكنولوژيك جديد نميرفت؛ چرا كه چنين تمدن در مباني و نتايج و در همة ابعاد و زواياي آن در تعارض با آموزههاي كتاب و سنّت است. فصل انتخاب شده از كتاب مزبور در پاسخ به اين سؤال است كه آيا حضرت حجتبنالحسن (ع) از ساز و كارهاي تمدن جديد در مقطع ظهور و نيز مقطع تأسيس تمدن اسلامي و امام زماني (ع) استفاده خواهد كرد؟ در همين جا از همه صاحبنظران دعوت ميكنيم كه ديدگاههاي خود را در اين زمينه به دفتر مجله ارسال دارند كه مورد استفاده خوانندگان موعود قرار گيرد.
مهدي (عج) مبدأُ الا´يات
آيا امام زمان (عج) هنگام ظهور از ابزار و ساز و كارهاي تمدن جديد استفاده خواهد كرد؟ آيا جامعه امام زماني و دنياي بعد از ظهور در عرصه معاش، تداوم تكامليِ تمدن تكنولوژيك خواهد بود؟ با توجه به ذهنيت مشهور و غالب در مورد تمدن جديد، پاسخ سؤال فوق مثبت است و به اين روايت استدلال ميشود كه
اَبَي اللهُ اَنْ يَجْرِيَ الاَشْي'اءَ اِلاّ' بِاَسْب'ابِه'ا خداوند از اين كه كارها و رخدادها را جز با اسباب و علل عادي آن محقق نمايد،امتناع ميورزد. امّا با مراجعه به احاديث و روايات مربوط، خلاف اين ذهنيت آشكار خواهد شد و در خواهيم يافت كه حادثه ظهور و دوران پس از آن، بيش از آن كه متكي بر علل و اسباب عادي باشد، با پشتوانه آيات و معجزات الهي و علل و اسباب غيبي و ملكوتي، صورت خواهد بست. اگر چه مشيّت غالب خداوند بر جريان امور از راه علل و اسباب عادي است امّا در مقاطعي، اين مشيّت به گونهاي غيرمتعارف و اعجازگونه، محقق ميشود و ما در تاريخ، موارد متعددي از اين دست سراغ داريم، مانند حكومت سليمان، پادشاهي ذوالقرنين و... يكي از القاب حضرت مهدي (عج) «مبدأالا´يات» است و اين بدان دليل است كه بيشترين معجزات، به دست مبارك ايشان از آغاز ظهور تا پايان دوران حكومت، محقق خواهد شد و خداوند براي هيچ يك از انبيا و رسل خود، اين مقدار معجزه زميني و آسماني قرار نداده است. براي وضوح بيشتر مطلب به ذكر پارهاي از اين آيات و معجزات، براساس روايات معصومين، عليهمالسلام، ميپردازيم
1. پيامبر اكرم (ص) مهدي (عج) در حالي خروج ميكند كه قطعه ابري بالاي سر اوست. منادي در آن ابر ندا ميكند اين مهدي (عج) خليفه خداست، از او پيروي كنيد.
2. امام علي (ع) در زمان حكومت مهدي (عج) گرگ و ميش با هم در يك مكان زندگي ميكنند، بچهها با مارها و عقربها بازي ميكنند، در حالي كه اذيت نميشوند و شر از ميان ميرود و خير باقي ميماند. منصور با رعب و مويَّد به ظفر
3. امام باقر (ع) قائم ما با رعب، ياري و با پيروزي تأييد ميشود. زمين در زير پاي او ميپيچد و گنجهاي آن براي او آشكار ميشود. حكومت او مشرق و مغرب را فراميگيرد و خداوند دينش را بر همة اديان غالب ميگرداند، اگرچه مشركان، ناخوش دارند.
4. وقتي كه قائم آل محمد (ع) ظهور كند، خداوند او را با ملائكه مسوّمين و مردفين و منزلين و كروّبين در حالي كه جبرييل جلو، ميكاييل (ع) در طرف راست، و اسرافيل (ع) در طرف چپ اوست، ياري فرمايد. رعب آن حضرت به اندازه يك ماه راه، جلو، و يك ماه، عقب سر، و يك ماه، از طرف راست، و يك ماه از طرف چپ، ميرود و ملائكه مقربين در پيش روي آن حضرت هستند.
5. گويا ميبينم اصحاب قائم (عج) را كه بين آسمان و زمين را پر كردهاند، چيزي نيست مگر مطيع آنها حتي درندگان زمين و هوا؛ همه چيز و همه كس در صدد تأمين رضايت آنها هستند. زميني بر زمين ديگر فخر ميكند و ميگويد امروز بر من يكي از اصحاب قائم (عج) گذشته است.
6. چون قائم آل محمد (عج) قيام كند، به هر اقليمي، مردي را ميفرستد و به او ميگويد
فرمان تو در كف دست توست، چون با موضوعي مواجه شوي كه از آن سر در نياوري و نفهمي، به كف دست خود نظر كن و به هر چه در او بيني عمل نما. و قشوني به قسطنطنيه ميفرستد، چون به خليج برسند، چيزي بر پاهاي خود مينويسند و روي آب راه ميروند،اهل روم آنها را ميبينند و ميگويند
اينها اصحاب او هستند كه روي آب راه ميروند، پس خودِ او چگونه است؟ آنگاه، دروازههاي شهر را به روي آنها باز خواهند كرد، آنها وارد ميشوند و هر چه بخواهند حكم مينمايند.
7. اصحاب قائم (ع) سيصد و سيزده نفر از فرزندان عجم ميباشند، بعضي از ايشان را در روز با آشنايي به نام خود و نام پدر و نسب و شمائل در ابر سوار ميكنند، به مكه ميبرند و بعضي در رختخواب خود خوابيده، نابهنگام در مكه ديده ميشوند، بدون ميعاد و سابقه قرارداد.
8. وقتي قائم (ع) از مكه قيام كند و عازم كوفه شود، منادي او ندا ميكند
هيچ يك از شما خوراكي و آشاميدني برندارد. مهدي (ع) سنگ موسي را كه دوازده چشمه از او جاري ميشود با خود حمل مينمايد، در هر منزلي كه وارد ميشود آن را نصب ميكند و چشمهها از او ميجوشد. هر گرسنه از آن بخورد، سير و هر تشنه، سيراب ميشود. اين توشه آنان خواهد بود.
9. مهدي (ع) هفت سال حكومت خواهد كرد كه هر سال از آن، معادل ده سال از سالهاي شماست، آنگاه خداوند آنچه خواهد، انجام ميدهد. [ ابوبصير ] ميگويد
گفتم، فداي تو شوم، چگونه اين سالها طولاني ميشوند؟ امام (ع) فرمود
خداوند به فلك امر ميكند كه كند حركت كند. از همين رو روزها و سالها طولاني ميشوند. ابوبصير
كساني ميگويند اگر در فلك تغييري پيدا شود، عالم تباه ميشود. امام (ع)
اين سخن زنديقهاست، اما مسلمانان اين سخن را خواهند پذيرفت؛ چرا كه خداوند براي پيغمبر خود 9 ماه را دو نيمه كرد؛ قبل از آن براي يوشع بن نون خورشيد را برگرداند، و خبر از طولاني بودن روز قيامت كه معادل هزار سال شماست داد.
10. ذوالقرنين را در انتخاب ميان دو ابر، مخّير كردند كه او ابر رام را برگزيد و ابر سخت و سركش براي صاحب شما [ حضرت مهدي (ع) ] ذخيره شد. راوي پرسيد
ابر سركش كدام است؟ فرمود
ابري كه در آن رعد و برق و صاعقه است، پس صاحب شما بر آن سوار ميشود و آن ابر او را در راههاي هفت آسمان و هفت زمين، بالا ميبرد. [ 1 ] پرچم رسولالله (ص) انگشتر سليمان، سنگ و عصاي موسي
11. قائم (ع) با پرچم رسولالله (ص) و انگشتر سليمان (ع) و سنگ و عصاي موسي (ع) ظهور ميكند و فرمان ميدهد كه ندا در دهند، كسي [ از ياران و سربازان آن حضرت ] غذا و آب و علوفه، همراه خود برندارد. يارانش [ از روي گمان يا مطايبه يا... ] گويند
گويا ميخواهد ما و مركبهايمان را از پا درآورد! پس حركت را آغاز ميكنند و به اولين منزلي كه ميرسند، قائم 7 سنگ [ موسي ] را بر زمين ميزند و از آن، غذا و آب و علوفه ميرويد، آنگاه خود و مركبهايشان، از آن ميخورند و ميآشامند تا آن كه به نجف ـ پشت كوفه ـ ميرسند.
12. اولين كسي كه با قائم (ع)بيعت ميكند جبرييل است، سپس فرشتگان و نجباي جن و آنگاه نزديكان و ياران آن حضرت.
13. [ هنگام رويارويي قائم (ع)و سفياني ] در شام بانگ برآورده ميشود كه عرب حجاز عليه شما [ سفياني ] گرد آمدهاند. سفياني به ياران خود ميگويد
آنها چه ميگويند؟ يارانش به او ميگويند
آنها جز شتر و خرما چيزي ندارند و ما تا به دندان مسلح هستيم، ما را به سوي آنها بفرست. آنگاه سفياني با لشكري بالغ بر 170 هزار نفر كه به انواع سلاحها مسلح هستند، خارج ميشود و در كنار درياچه «طبريّه» منزل ميكند. مهدي (ع)نيز همراه لشكريان خود به سوي او حركت ميكند، شبها راه ميرود و روزها كمين ميكند. چون سفياني به درياچه طبريّه رسيد خشم خدا و خلق خدا متوجه او ميشود، پرندگان با بالهاي خود لشگر او را ميزنند و كوهها سنگهاي خود را به سوي آنها فرو ميريزند و فرشتگان با صداي خود بر آنها نهيب ميزنند، يك ساعت نميگذرد مگر اين كه همه سپاه سفياني هلاك ميشود و از سپاه سفياني جز خود او حتي يك نفر هم نميماند. مهدي (ع)او را گرفته، در كنار درياچة طبريّه در نزديكي دمشق در زير درختي كه شاخههايش مشرف بر درياچه است، سر ميبرد.
14. نخستين كسي كه با قائم (ع)بيعت ميكند، جبرييل است كه به صورت پرندة سفيد رنگي نازل شده، با او بيعت ميكند. آنگاه يك پاي خود را بر بيتالحرام و پاي ديگرش را بر مسجد اقصي ميگذارد و با صداي روشن و فصيح ندا ميكند كه همة مردمان ميشنوند
«امر خدا فرا رسيد پس شتاب نكنيد» آنگاه صداي ديگري از سوي قرص خورشيد شنيده ميشود كه همة مخلوقات در آسمانها و زمين آن را ميشنوند. بانگ ميزند
«اين مهدي آل محمد 9 است با او بيعت كنيد و از فرمان او سرپيچي نكنيد».
15. امام صادق (ع) مفضّل بن عمر از امام صادق (ع)سؤال كرد
آقاي من! [ حضرت مهدي (ع) ] از كجا و چطور ظهور ميفرمايد؟ امام (ع)فرمود
اي مفضّل! تنها ظاهر ميشود و تنها به خانه خدا ميآيد و تنها وارد كعبه ميشود و آن روز را به تنهايي به شب ميرساند؛ چون شب فرا آمد و مردم همه به خواب رفتند، جبرييل و ميكاييل و صفوف ملايكه از آسمان نزد او فرود ميآيند؛ جبرييل به او ميگويد
آقاي من! سخنت روا و امرت جاري است. آن حضرت دست مبارك بر صورت خود ميكشد و ميگويد
«ستايش خداي را كه وعده خويش استوار فرمود و زمين را در قبضه ما گذاشت. در هر كجاي بهشت كه بخواهيم منزل ميگيريم، چه قدر خوب است اجر و جزاي عمل كنندگان»؛ در بين ركن و مقام، ميايستد و به آواز بلند ميگويد
«اي جماعت نقبا و اي خاصان و آنانكه شما را [ خداوند ] پيش از ظهور براي نصرت من ذخيره كرده، از صميم دل و اطاعت كامل، نزد من آييد». صداي مبارك آن حضرت در شرق و غرب عالم به آنها ميرسد، بعضي از آنها در محراب به عبادت مشغول، و بعضي در رختخواب خود ميباشند، به همين يك صدا، همه آواز او را ميشنوند، دعوتش را اجابت كرده، رو به مكه ميآورند. زماني بس اندك به قدر به هم زدن چشم، همه آنان پيش او در بين ركن و مقام، حاضر ميشوند. خداوند امر فرمايد نوري از آسمان تا زمين، ستون وار كشيده شود و به آن نور، همه مؤمنين كه در روي زمين هستند، روشنايي گيرند و نوري از آن به اندرون خانههاي مؤمنان تابش نمايد و دلهاي آنان به تابش آن نور، خرّم و خرسند ميشود. 16. فرج ما هنگامي است كه صاحب اين امر [ قائم (ع)] با ميراثهاي پيامبر اكرم (ص)از مدينه خارج شده، رهسپار مكه معظمه گردد. راوي پرسيد
ميراث پيامبر اكرم 9 چيست؟ فرمود
شمشير، زره، عمامه، برد، تازيانه، پرچم، كمان و زين اسب. آن حضرت چون وارد مكه شد، شمشير را از غلافش درميآورد، زره، برد و عمامه را ميپوشد، پرچم را برافراشته، تازيانه را به دست ميگيرد و از خداي تبارك و تعالي اذن ظهور ميطلبد. فرشتگان و جنيان، ياران حضرت
17. مفضّل از امام صادق (ع)پرسيد آقاي من! آيا فرشتگان و جنيّان [ هنگام ظهور مهدي (ع)] براي مردم ظاهر ميشوند؟ امام (ع)فرمود
به خدا سوگند آري! و با مردم گفتگو خواهند كرد آنچنان كه با هم سخن ميگويند. مفضّل آيا فرشتگان و جنيّان همراه با مهدي (ع) حركت خواهند كرد؟ امام (ع) آري، مابين كوفه و نجف فرود ميآيند و تعدادشان چهل و شش هزار فرشته و شش هزار جن است.
18. قائم (ع)به هر سو كه رود، ابرها بر سر او سايه ميافكنند و با زباني فصيح ميگويند
اين مهدي آل محمد (ص)است كه زمين را پس از وفور بيعدالتي و ستم، پر از قسط و عدالت ميكند. [ همچنين ] زمين در زير پاي او و يارانش در هم ميپيچد. [ يعني قدرت طيّالارض خواهند داشت [] 2 ]
19. وقتي قائم ما اهلبيت قيام كند، به محلهاي از كوفه ميرود. برپا ميايستد و با دست مبارك خود به جايي اشاره ميكند كه بِكنيد آنجا را، حفر مينمايند، دوازده هزار شمشير، دوازده هزار زره و دوازده هزار كلاهخود از آن خارج ميكنند كه به دوازده هزار نفر از عجم و موالي [ ايرانيان ] ميپوشاند.
20. چون قائم آل محمد (ص)قيام كند، شمشيرهاي نبرد [ از آسمان ] فرود ميآيند، بر هر شمشيري اسم خود و نام پدر صاحب آن شمشير را نوشتهاند.
21. هرگاه قائم ما قيام كند، خداوند به گوشها و چشمهاي شيعيان ما، قوه و نيرويي بخشد ـ و در حالي كه بين آنها و قائم (ع)واسطهاي نباشد ـ با شيعيان ما تكلّم فرمايد و آنها ميشنوند و به آن حضرت مينگرند، در حالي كه آن حضرت در مكان خود ميباشد. [ 3 ]
22. شيعيان ما در زمان سلطنت قائم (ع)بزرگان اهل زمين و حكام بر آنها خواهند بود. به هر مردي از آنها، از جانب خداوند قوت چهل مرد داده ميشود. حضرت ابوجعفر (ع)فرمود
شيعيان ما قبل از ظهور، مرعوب دشمنان ما هستند اما وقتي كه امر ما واقع و مهدي آل محمد (ص)ظاهر شد، هر يك از شيعيان ما از شير با جرأتتر و از نيزه برّندهتر شوند؛ دشمنان ما را لگدكوب ميكنند و آنهارا با دست ميكشند.
23. هرگاه قائم (ع)خروج كند، زمين، گنجهاي خود را بيرون ميريزد و مردم همه، آن را مشاهده ميكنند.
24. جبرييل پرچم رسول خدا (ص)را، روز نبرد بدر نازل نمود كه به خدا سوگند جنس آن از پنبه و كتان و ابريشم و حرير نبود. راوي ميپرسد پس از چه بود؟ امام (ع) از برگ بهشت كه رسول خدا (ص)آن را روز بدر باز نمود، آنگاه آن را پيچيد و به علي (ع)داد كه پيوسته با او بود تا آن كه روز نبرد بصره آن را باز كرد، آنگاه آن را پيچيد و اكنون نزد ماست، و تا وقتي كه قائم (ع)قيام نكند، كسي آن را نميگشايد و هرگاه قيام كرد، پرچم را باز ميكند. 25. زره رسول خدا (ص)بر تن قائم ما (ع)راست ميآيد و زياد و كم نخواهد آمد. ابوجعفر [ امام باقر (ع)] آن را پوشيد كه از قامتش بلندتر بود. من هم پوشيدم اندكي بزرگتر بود.
26. گويا قائم (ع)را بر فراز تپهاي در كوفه ميبينم كه زره رسولالله (ص)را پوشيده است... و سوار بر اسبي سياه است... و چنان جنبشي ايجاد ميكند كه ساكنان هر سرزميني او را در ميان خود ميبينند، پرچم رسولالله را به اهتزاز در ميآورد... و هيچ مؤمني باقي نميماند جز آن كه دلش چون آهن سخت خواهد شد و قدرت چهل مرد را پيدا خواهد كرد... سيزده هزار و سيصد و سيزده فرشته همراه او [ براي يارياش ] خواهند بود، فرشتگاني كه با نوح در كشتي بودند و با ابراهيم هنگامي كه در آتش انداخته شد، و نيز فرشتگاني كه هنگام شكافته شدن دريا با نوح بودند، و نيز آنها كه با عيسي هنگام عروج به آسمان بودند و چهار هزار فرشتهاي كه با پيامبر اسلام (ص)بودند... و سيصد و سيزده فرشته روز بدر و چهار هزار فرشتهاي كه روز عاشورا به ياري حسين (ع)شتافتند اما حسين (ع)به آنها اجازه جنگيدن نداد،... تمام اين فرشتگان در زمين منتظر قيام قائم (ع)هستند.
27. قائم (ع)هنگام خروج، عصاي موسي را به همراه دارد كه هرگاه آن را بيفكند، اژدهايي خواهد شد كه فاصله بين دو فكّش چهل ذراع است و هر آنچه را كه به او امر شود، ميبلعد.
28. هنگام ظهور، زمين به نور قائم (ع)منوّر ميگردد و تاريكي از ميان ميرود و مردم نيازي به نورافشاني خورشيد و ماه ندارند.
29. در دوران ظهور، مؤمن پرندهاي را از هوا به زير ميكشد، پس آن را ذبح كرده و پس از بريان نمودن ميخورد اما استخوانش را سالم باقي ميگذارد، آنگاه به آن ميگويد
به اذن خداوند، زنده شو، پس زنده ميشود و پرواز ميكند و همچنين است، در مورد آهوهاي صحرا. در آن زمان، قائم (ع)مايه روشني شهرهاست و مردم نيازي به خورشيد و ماه ندارند و بر روي زمين نه جانوري موذي يافت ميشود و نه شرّي و نه سمي و نه فسادي، چرا كه دعوت او، آسماني است و نه زميني و شيطان در آن راهي براي وسوسه و فتنهانگيزي ندارد. بنابراين نه كردار زشتي وجود دارد و نه حسادتي و نه چيزي از تباهي. زمين و درخت دچار آفت نميشوند و كشتزارها سالم و برپايند و هرگاه چيزي از آنها برگيرند، مجدداً در وقتش ميرويد و به حالت اول برميگردد. پدر خانواده به فرزندش لباس ميپوشاند در حالي كه پيوسته با اوست و مندرس نميگردد و به هر رنگي كه مايل باشد درميآيد... براي شيطان در آن دوران، بدني يافت نميشود كه در آن سكني گزيند و فرشتگان با مؤمنان مصافحه ميكنند.
30. گويا قائم (ع)را ميبينم كه در پشت نجف، بر اسبي سياه همراه با نقاطي سفيد و خطي سفيد در پيشاني آن، سوار شده است، آنگاه آن را به حركت درميآورد، پس در اين هنگام، اهل همه سرزمينها او را در سرزمينشان، مشاهده ميكنند.
زنده شدن مردگان
31. چون قائم (ع)ظهور كند و داخل كوفه شود، خداوند از گورستان واديالسلام، هفتاد هزار صدّيق را زنده ميكند كه همگي از اصحاب و انصار او ميشوند. شيخ مفيد نيز در كتاب ارشاد، روايت كرده است كه بيست و هفت نفر از قوم موسي، و هفت نفر از اصحاب كهف، و يوشع بن نون و سلمان و ابودجانه و مقداد و مالك اشتر، از انصار آن حضرت (ع)خواهند بود و فرمانرواي كشورها ميشوند.
32. هرگاه قائم (ع)قيام كند، خداوند به فرشتگان فرمان ميدهد كه بر مؤمنين سلام كنند و با آنان در نشستهايشان، همنشين شوند و هرگاه يكي از مؤمنان نياز و درخواستي [ از حضرت (ع)] داشته باشد، قائم (ع)فرشتهاي را به سراغ او ميفرستد تا او را نزد قائم (ع)ببرد، پس نيازش برآورده ميشود و مجدداً به محل خود برگردانده ميشود. برخي مؤمنان در ابرها سير ميكنند و برخيشان با فرشتگان ميپرند و برخي نيز با فرشتگان راه ميروند. بعضي از مؤمنان از فرشتگان سبقت ميگيرند و بعضي نيز مورد مراجعه فرشتگان براي تحاكم و قضاوت قرار ميگيرند. در آن زمان، مؤمن نزد خداوند از فرشتگان، گراميتر است، و قائم (ع)بعضي از مؤمنان را حاكم و قاضي بين صد هزار فرشته قرار ميدهد. از مجموع روايات فوق و دهها روايت ديگر، درمييابيم كه ظهور و حاكميت حضرت حجت ابن الحسن (ع)بر بساط زمين، در بستري از آيات و معجزات الهي جريان مييابد و ضمن آن كه جامعه امام زماني (ع)دربردارنده شگفتيها و امور خارقالعاده فراواني است، اما هيچ نسبتي بين اين امور با ساز و كارهاي مخرب، بحرانزا و تباهكننده تمدن جديد وجود ندارد. از خلال اين احاديث روشن ميشود كه طومار اين تمدن، به دست حضرت (ع)و يا خود زورمداران بر اثر جنگ جهاني، بكلي در هم پيچيده ميشود و بشريت به تمدني طبيعي، متعادل و متناسب با فطرت انساني دست مييابد كه در عين طبيعي و غيرتكنولوژيك بودن، حاوي امكانات و توانمنديهاي عظيم مادي و معنوي است.
درهم پيچيده شدن طومار قدرت كفّار
دو آيه از آيات قرآن نيز اشاره به زير و رو شدن بساط قدرت كفار و منكران و دشمنان ولايت ائمه معصومين، عليهمالسلام، همزمان با ظهور حضرت مهدي (ع)دارد
1. فَلَمّ'ا نَسُوا م'ا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْن'ا عَلَيْهِمْ اَبْو'ابَ كُلِّ شَيٍ حَتّ'ي اِذ'ا فَرِحُوا بِم'ا اُوتُوا اَخَذْن'اهُمْ بَغْتَةً فِ'اذ'ا هُمْ مُبْلِسُونَ. آنگاه چون پند و هشدارها را فراموش كردند، همه درها [ ي قدرت ] را بر آنها گشوديم و چون بدانچه دست يافتند، سرمست شدند، ناگهان فرو گرفتيمشان و آنگاه بود كه نوميد شدند.
از امام باقر (ع)در باره اين آيه سؤال شد، فرمود
اين كه فرموده است «پس چون آنچه را به ايشان تذكّر داده شده بود، فراموش كردند»، يعني
چون ولايت علي (ع)را ترك گفتند، «همة درها را بر گشوديم»، يعني دولتشان در دنيا و آنچه براي آنها از امكانات و تواناييهاي مادي در آن گسترده شده است. و اما اين كه فرموده
«تا آنگاه كه به آنچه عطا شدند، شادمان و سرمست گشتند، به ناگاه آنها را گرفتار كرديم و در آن هنگام خوار و نااميد شدند»، منظور قيام حضرت قائم (ع)است به طوري كه گويي هيچگاه سلطه و حكومتي براي آنها نبوده است.
2. حَتّ'ي اِذ'ا اَخَذَتِ الاَرْض زُخْرُفَه'ا وَ ازَّيَنَتْ وَ ظَنَّ اَهْلُه'ا اَنَّهُمْ ق'ادِرُونَ عَلَيه'ا اَت'يه'ا اَمْرُن'ا لَيْلاً اَوْ نَهاراً فَجَعَلْن'اه'ا حَصيداً كَاَنْ لَمْ تَغْنِ بِاْلاَمْسِ، كَذ'لَكَ نُفَصِّلُ الْا'ي'اتِ لِقَومٍ يَتَفَكَرَّوُنَ. تا آنگاه كه زمين پيرايش و آرايش خود را برگرفت و چون اهل آن گمان كردند كه مسلّط بر زمين هستند، فرمان ما در شب يا روز به آن در رسيده و آن را چون محصول درو شده گردانديم، گويي كه ديروز هيچ چيز نبوده است، بدينسان آيات [ خود ] را براي انديشهوران، روشن و شيوا بيان ميداريم. امام صادق (ع) در تأويل اين آيه فرمود
درباره بني فلان [ كنايه از دشمنان علي (ع)و كفّار همدست آنان است ] سه آيه نازل شد
1. خداوند فرمود
تا آنگاه كه زمين پيرايش و آرايش خود را برگرفت و اهل آن گمان كردند كه مسلّط بر زمين هستند، فرمان ما در شب يا روز به آن دررسيد، يعني خروج حضرت قائم (ع)با شمشير، پس [ آن همه زينت را ] چون محصول درو شده قرار داديم كه گويي ديروز هيچ چيز نبودهاست. 2 و 3ـ ...
مؤخرهها
[ 1 ] ـ نكتهاي را كه بايد در ارتباط با آيات قرآن و روايات معصومين، عليهمالسلام، متذكر شويم اين است كه نميتوان بدون دليل مشخص و واضح، از معناي ظاهر يك آيه يا روايت، صرفنظر كرد و آن را بر خلاف ظاهر، تفسير و تأويل كرد، مگر در صورتي كه آيات قرآن و يا روايات ديگر، چنين تفسير و تأويلي را تاييد كنند و يا آن كه معناي ظاهر با دليل عقل بديهي و فطري (و نه هر گمان و برداشت عقلي) منافات داشته باشد. فيالمثل در آيه «يدالله فوق ايديهم»، به دليل آن كه آيات ديگر قرآن هرگونه تشابه بين خداوند و ديگر مخلوقات را نفي ميكنند (ليس كمثله شي) و او را منزه از تجسم ميدانند و ادله روشن عقلي نيز نافي جسم بودن خداوند است، واژه «يد» بر معناي قدرت، حمل ميشود. با اين مقدمه، درباره اين روايت و ديگر روايات يادآور ميشويم كه نميتوان آنها را بدون دليلي روشن، برخلاف معناي ظاهريشان حمل كرد و مثلا ابر آسماني و داراي رعد و برق را به معناي هواپيماهاي جنگنده، و شمشير را به معناي سلاحهاي جديد مثل ژـ3 و كلاشينكوف گرفت.
[ 2 ] ـ مؤلف «بيان الائمه» در ذيل اين روايت مينويسد
«كرامت و معجزه ديگر براي حضرت (ع)و يارانش، اين است كه خداوند زمين را در زير پاي آنها درهم ميپيچد. آنان در چند لحظه از مشرق به مغرب ميروند بدون آن كه نيازي به ماشين يا هواپيما داشته باشند و همة اينها به بركت امام قائم (ع)و دانشهايي است كه به مردم ميآموزد» (بيانالائمه، ج3، ص253)
[ 3 ] ـ ممكن است كساني اين روايت را مربوط به رسانه تلويزيون بدانند اما سه نكته در متن روايت وجود دارد كه اين برداشت را رد ميكند
1. روايت ميگويد هرگاه قائم (ع)قيام كند، اين اتفاق رخ ميدهد، در حالي كه تلويزيون قبل از دوران ظهور، اختراع شده و مورد استفاده قرار گرفته است.
2. خداوند به چشم و گوش شيعيان، توانايياي ميدهد كه هر كجا باشند حضرت (ع)با آنان سخن ميگويد. بنابراين، قدرتِ ابزاري در اينجا مطرح نيست بلكه قدرت در چشم و گوش شيعيان است، ضمن آن كه اختصاص به شيعيان دارد.
3. روايت تصريح ميكند اين مخاطبه و گفتوگو، بدون واسطة هيچ ابزاري انجام ميشود.
مؤلف كتاب بيانالائمه ضمن نقل روايت فوق مينويسد
«اين روايت بيانگر آن است كه بعد از قيام قائم (ع)به بركت وجود شريف ايشان و تابش نور امامت بر كره زمين، دلها و چشمهاي مؤمنان چنان نوراني ميشود و گوشهايشان چنان قدرت ميگيرد كه بدون نياز به هيچ ابزار و واسطهاي، ميتوانند هنگام نياز به ارتباط با امام (ع)از سرزمينها و شهرهاي دور با ايشان سخن بگويند در حالي كه ايشان را مشاهده ميكنند، بنابراين مؤمنان در زمان حضور امام (ع)براي ارتباط با ايشان، نيازي به وسايلي چون تلفن و تلويزيون ندارند بلكه به صرف توجه امام (ع)ميتوانند با او سخن بگويند و نيازهاي ارتباطي خود را مرتفع سازند، (حاج شيخ محمدمهدي نجفي، بيانالائمه، ج3، ص175-174) البته روايتي ديگر بيانگر آن است كه شيعيان علاوه بر ارتباط بيواسطه با امام (ع)با يكديگر نيز ميتوانند چنين ارتباطي را برقرار كنند
امام صادق (ع)
مؤمن در زمان قائم (ع)در حالي كه در مشرق است، برادر خود را در مغرب ميبيند و آن كه در مغرب است، برادر خود را در مشرق ميبيند. (نجمالثاقب، ص165)
پي نوشت :
1. الفصول المهمّة في اصول الائمّه، ج1، ص647.
2. نجمالثاقب، ص111.
3. كشفالغمّه، ج3، ص260؛ بحارالانوار، ج51، ص81.
4. منتخبالاثر، ص474؛ الزام الناصب، ص139، نجمالثاقب، ص156.
5. بيانالائمة، ج3، ص255.
6. بحارالانوار، ج52، ص348، الغيبة، ص234.
7. بحار الانوار، ج52، ص327؛ كمالالدين و تمام النعمة، ج2، ص673.
8. الغيبة (نعماني)، ص319؛ بحارالانوار، ج52، ص365.
9. الغيبة (نعماني)، ص315، بحارالانوار، ج52، ص369.
10. الخرائج و الجرائح، ج2، ص690؛ بحارالانوار، ج52، ص335.
11. الزام الناصب، ص223؛ اعلامالوري، ص432؛ بحارالانوار، ج52، ص339؛ الارشاد، ص365؛ نجمالثاقب، ص148.
12. بصائرالدرجات، ص29؛ بحارالانوار، ج12، ص182؛ نجمالثاقب، ص172.
13. بيانالائمه، ج3، ص122، به نقل از نورالانوار والوافي.
14.الزامالناصب، ص216؛ الارشاد، ص343؛ بحارالانوار، ج53، ص8.
15. الزامالناصب، ص201؛ بشارةالاسلام، ص46؛ منتخبالاثر، ص183؛ معجم احاديث الامام المهدي، ج3، ص108.
16. سورة نحل، آيه 1.
17. الزامالناصب، ص23؛ بحارالانوار، ج52، ص 279 و 285 و ج53، ص8.
18. الزام الناصب، ص215؛ بحارالانوار، ج53، ص7.
19. الغيبة (نعماني)، ص144؛ بحارالانوار، ج52، ص301.
20. نجمالثاقب، ص152.
21. بيانالائمه، ج3، ص252.
22. الاختصاص، ص334، بحارالانوار، ج52، ص377.
23. الغيبة (نعماني)، ص244؛ بشارةالاسلام، ص 215؛ بحارالانوار ج52، ص356.
24. الكافي، ج8، ص241؛ بحارالانوار، ج52، ص336.
25. الاختصاص، ص8؛ بحارالانوار، ج52، ص372.
26. نجمالثاقب، ص159.
27. الغيبة (نعماني)، ص308؛ بحارالانوار، ج52، ص360؛ نجمالثاقب، ص169.
28. بحارالانوار، ج52، ص319؛ بصائرالدرجات، ص188؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص691.
29. كاملالزيارات، ص120-119؛ الغيبة (نعماني)، ص309؛ كمالالدين، ج2، ص671؛ اثباتالهداة، ج3، ص493؛ بحارالانوار، ج52، ص325.
30. بيانالائمه، ج3، ص291، به نقل از العوالم.
31. بيان الائمه، ج3، ص318.
32. بيانالائمه، ج3، ص317.
33. بيان الائمه، ج3، ص169، به نقل از كمالالدين و تمامالنعمة.
34. نجمالثاقب، ص158-157.
35. بيانالائمه، ج3، ص286، به نقل از دلائلالامامة.
36. مقصود، تكنولوژيهاي جديد است.
37. سورة انعام، آيه 44.
38. سيماي حضرت مهدي (ع)در قرآن، ترجمه سيدمهدي حائري قزويني، ص122-121.
39. سورة يونس، آيه 24.
40. سيماي حضرت مهدي (ع)در قرآن، ص171.
|
|
واريز آنلاين به حساب مهديه |
|
|
|
|
|
|