صفحه اصلي درباره ما تماس با ما
در

      مراسم عزاداري روز شهادت حضرت زهرا (س) (پنج شنبه 15 آذر ماه)

  منتخب محصولات فرهنگي

بیشتر...



                            حدیث



    درک از امام مهدي
از امام صادق (ع) منقول است كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند :
خوشا به حال كسى كه قائم اهل بيت مرا درك كند و به او اقتدا كند قبل از قيامش تابع ائمه هدايت باشد و از دشمنانشان بيزارى بجويد ايشان رفيقان من هستند و گراميترين افراد امت نزد من مى باشند . كمال الدين ـ شيخ صدوق ص 287
أچأڈأ­أ‹ أ‡أ’123 : امام صادق

 


        پايگاه هاي پيشنهادي

آيت الله دري نجف آبادي
نايب رييس هئيت امناء
 

حجت الاسلام و المسلمين
نوري شاهرودي
عضو هئيت امناء مهديه


مقالات

مهدويت

توقيعات

ظهور

غيبت

انتظار

زندگينامه

امام و بانوان

کتب

شعر

پرسش و پاسخ

ادعيه و زيارات

شفايافتگان

نامه اي به امام عج

مشاهدات

ديگر موضوعات

اخبار مهديه

         0پايگاه هاي ديگر


سایت مسجد مقدس جمکران

سايت فرهنگي تبيان

سايت سراج انديشه

سایت دکتر علی غضنفری

سايت فرهنگي شهيد آويني  


 

 


تاريخ خبر: جمعه27/8/1384

ملاقات بانو رفيعي

حاج سيد عبدالله رفيعي از علماء بزرگ شهرستان علويحه اصفهان بودند كه دو سال قبل از انقلاب اسلامي چشم از دنياي فاني فرو بست.

معظم له داراي همسري مؤمن و نيكوكار و بسيار مهربان هستند و در زمان نقل اين تشرف در اين كتاب هنوز در قيد حيات هستند و انشاء الله خداوند ايشان را سلامت بدارد.

روزي براي عيادت ايشان به ديدنشان رفته بودم كه اين تشرف را نقل كردند:

حاج آقا سيد عبدالله رفيعي در اواخر عمرشان مريض شده بودند و ديگر نمي توانستند از خانه خارج شوند و تمام كارهاي شخص ايشان را من كه همسرشان و محرمشان بودم انجام مي دادم.

يك شبي شام حاج آقا را دادم و رخت خواب ايشان را پهن كرده و ايشان را در رختخوابشان خوابانيدم.

ناگهان صداي مردي را شنيدم كه مي فرمود: يا الله يا الله.(در آن ايام اين شهرستان هنوز از نعمت برق سراسري برخوردار نبود) آمدم داخل حياط و در تاريكي آقائي را ديدم كه به هيئت علماء بودند عمامه سياه و پيراهن سفيد و نعلين زرد ايشان را به خوبي به ياد دارم من عرض كردم: آقا تشرف بياوريد داخل اتاق.

خيال كردم كه يكي از علماي قم يا اصفهان هستند كه به عيادت حاج آقاي رفيعي آمده اند، ايشان هم نعين زردشان را از پاي مباركشان خارج كردند و داخل اتاق شدند و بالاي سر حاج آقاي رفيعي نشستند و مشغول احوالپرسي شدند و در اين هنگام چون آب جوش آمده بود مشغول دم كردن چاي شدم و به گفتگوي آنها گوش مي دادم ولي از گفتارشان هيچ نمي فهميدم و كلماتشان برايم مفهوم نبود دانستم به لغت عربي تكلم مي كنند.

چاي آماده شد يك استكان چاي ريختم و در مقابل حضرتش گذاشتم.

فرمود: نه ما از اينها نمي نوشيم.

عرض كردم: پس دعائي بخوانيد تا به عنوان شفا به حاج آقا بدهم.

ايشان تبسمي كردند و استكان را تا نزديكي دهانشان بردند و مشغول دعا خواندن شدند سپس استكان را سر جايش گذاشتند و بعد از خداحافظي با حاج آقا رفعيي از جايشان بلند شدند.

وقتي نزديك درب اتاق رسيدند روي مباركشان را به طرف من كردند و سفارشاتي را راجع به حاج آقا رفيعي كردند و من در جواب مي گفتم: چشم، چشم. در ضمن كلامشان و سفارشهايشان يك مطلبي را فرمودند كه كسي از آن خبر نداشت در آن وقت من هيچ متوجه نمي شدم.

سپس ايشان خداحافظي كردند و از اتاق خارج شدند، با خود گفتم خوب است ايشان را تا درب حياط بدرقه كنم پشت سرشان به راه افتادم هنوز از خانه خارج نشده بودند كه از مقابل ديدگانم ناپديد شدند.

وحشت و حيرت مرا گرفت دوان دوان از خانه خارج شدم كه شايد ايشان را يك بار ديگر ببينم اما جز يك زن كه همسايه ما بود كس ديگر در كوچه نبود به اين زن كه همسايه ما بود گفتم: يك آقائي را با اين خصوصيات همين الان از خانه ما خارج شدند، نديديد به كدام طرف رفتند؟

آن زن با تعجب گفت: هيچ كس را نديدم از خانه شما خارج شود شايد خواب ديده اي.

من دانستم آن آقا وجود مقدس حضرت ولي عصر بودند كه براي تفقد و عيادت حاج آقا رفيعي به منزل ما آمده بودند.

         بنيانگذار مهديه تهران


حجت الاسلام والمسلمين شهيد حاج شيخ احمد کافي


         برنامه های ندبه و کمیل

دعاي کميل و ندبه آذر ماه 1403


جدول کامل برنامه ها...

         واريز آنلاين به حساب مهديه

         گالري صوتي

قرائت دعاي ندبه 1403/9/2

سخنراني دعاي ندبه 1403/9/2

قرائت دعاي کميل 1403/9/1
بيشتر...

         مجلات


         ارتباط با ما

درباره ما

 نام
 Email
متن
 

         اشتراک

 نام
 Email