صفحه اصلي درباره ما تماس با ما
در

      مراسم عزاداري روز شهادت حضرت زهرا (س) (پنج شنبه 15 آذر ماه)

  منتخب محصولات فرهنگي

بیشتر...



                            حدیث



    درک از امام مهدي
از امام صادق (ع) منقول است كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند :
خوشا به حال كسى كه قائم اهل بيت مرا درك كند و به او اقتدا كند قبل از قيامش تابع ائمه هدايت باشد و از دشمنانشان بيزارى بجويد ايشان رفيقان من هستند و گراميترين افراد امت نزد من مى باشند . كمال الدين ـ شيخ صدوق ص 287
أچأڈأ­أ‹ أ‡أ’123 : امام صادق

 


        پايگاه هاي پيشنهادي

آيت الله دري نجف آبادي
نايب رييس هئيت امناء
 

حجت الاسلام و المسلمين
نوري شاهرودي
عضو هئيت امناء مهديه


مقالات

مهدويت

توقيعات

ظهور

غيبت

انتظار

زندگينامه

امام و بانوان

کتب

شعر

پرسش و پاسخ

ادعيه و زيارات

شفايافتگان

نامه اي به امام عج

مشاهدات

ديگر موضوعات

اخبار مهديه

         0پايگاه هاي ديگر


سایت مسجد مقدس جمکران

سايت فرهنگي تبيان

سايت سراج انديشه

سایت دکتر علی غضنفری

سايت فرهنگي شهيد آويني  


 

 


تاريخ خبر: جمعه27/8/1384

ملاقات همسر مكرمه محمد تقي همداني

شهيد دستغيب مي فرمايند:

عالم بزگروار حضرت آقاي شيخ محمد تقي همداني كه فضيلت و تقواي ايشان مورد اتفاق حوزه علميه قم است و امام جماعت مسجد فرهنگ قم هستند شفا يافتن همسر خود را بطور خلاف عادت به بركت توسل به حضرت حجة بن الحسن العسكري مرقوم داشته اند و همان مرقموه ايشان ثبت مي گرددك



بسم الله الرحمن الرحيم

روز دوشنبه هيجدهم ماه صفر از سال هزار و سيصد و نود هفت، مهمي پيش آمد كه سخت مرا و صدها نفر ديگر را گران نمود يعني همسر اين جانب محمد تقي همداني در اثر غم و اندوه و گريه و زاري دو سال كه از داغ دو جوان خود كه در يك لحظه در كوههاي شميران جان سپردند، در اين روز مبتلا به سكته ناقصي شدند البته طبق دستور دكترها مشغول معالجه و دوا شديم ولي نتيجه اي بدست نيامد تا شب جمعه 22 صفر يعني چهار روز بعد از حادثه سكته شب جمعه ساعت يازده تقريبا رفتم در غرفه خود استراحت كنم پس از تلاوت چند آيه از كالم الله و خواندن دعاهاي مختصر از دعاهاي شب جمعه، از خداوند متعال خواستم كه امام زمان حجة بن الحسن را مأذون فرمايد كه بداد ما برسد و جهت اينكه متوسل به آن بزرگوار شدم و از خداوند تبارك و تعالي مستقيما حاجت خود را نخواستم اين بود كه تقريبا قبل از يك ماه از اين حادثه دختر كوچكم (فاطمه) از من خواهشي كرد كه من قصه ها و داستانهاي كساني كه مورد عنايت حضرت بقية الله قرار گرفتند و مشمول عواطف و احساس آن مولي شده اند براي او بخوانم.

من هم خواهش اين دخترك ده ساله ام را پذيرفتم و كتاب « نجم الثاقب» حاجي نوري را براي او خواندم. در ضمن من هم به اين فكر افتادم كه مانند صدها نفر ديگر چرا متوسل به حجت منتظر امام ثاني عشر (عليه سلام الله الملك الاكبر) نشوم؟

لذا همانطور كه در بالا تذكر دادم در حدود ساعت يازده شب متوسل شدم به آن بزرگوار و با دلي پر از اندوه و چشمي گريان بخواب رفتم. ساعت چهار بعد از نيمه شب جمعه طبق معمول بيدار شدم ناگاه احساس كردم از اطاق پائين كه مريض سكته كرده آنجا بود صداي همهمه مي آيد و سر و صدا قدري بيشتر شد، و ساعت پنج و نيم كه آن روزها اول اذان صبح بود، بقصد وضو آمدم پائين. ناگهان ديدم صبيه برگم كه معمولا در اين وقت در خواب بود، بيدار و غرق در نشاط و سرور است تا چشمش به من افتاد گفت: آقا مژده بدهم به شما؟!

گفتم: چه خبر است من گمان كردم خواهر يا برادرم از همدان آمده اند.

گفت: بشارت! مادرم را شفا دادند.

گفتم: كه شفا داد؟

گفت: مادرم چهار بعد از نيمه شب با صداي بلند و شتاب و اضطراب ما را بيدار كرده چون براي مراقبت مريض دخترش و برادرش (حاجي مهدي) و خواهر زاده اش (مهندس غفاري) كه اين دو نفر اخيرا از تهران آمده بودند مريضه را به تهران ببرند براي معالجه، اين سه نفر در اتاق مريض بودند كه ناگهان داد و فرياد مريضه بلند شد كه مي گفت: برخيزيد آقا را بدرقه كنيد، برخيزيد آقا را بدرقه كنيد.

(مريض) مي بيند كه تا اينها از خواب برخيزند آقا رفته، خودش كه چهار روز نمي توانست حركت كند، از جا مي پرد و دنبال آقا تا دم درب حياط مي رود.

دخترش كه مراقب حال مادر بود و در اثر سروصداي مادر كه آقا را بدرقه كنيد بيدار شده بود، دنبال مادر تا دم درب حياط مي رود ببيند كه مادرش كجا مي رود، دم درب حياط مريضه بخود مي آيد ولي نمي تواند باور كند كه خودش تا اينجا امده. از دخترش زهرا مي پرسد كه: زهرا من خواب مي بينم يا بيدارم؟

دخترش پاسخ مي دهد كه: مادر جان ترا شفا دادند، آقا كجا بود كه مي گفتي آقا را بدرقه كنيد ما كسي را نديديم.

مادر مي گويد: آقاي بزرگواري در ذيّ اهل علم، سيد عالي قدري كه خيلي جوان نبود پير هم نبود به بالين من آمد و گفت: برخيز خدا ترا شفا داد.

گفتم: نمي توانم برخيزم.

با لحني تندتر فرمود: شفا يافتيد برخيز!

من از مهابت آن بزرگوار برخاستم.

فرمود: شفا يافتيد ديگر دوا نخور و گريه هم مكن.

و چون خواست از اطاق بيرون رود من شما را بيدار كردم كه او را بدرقه كنيد ولي ديدم شما دير جنبيديد خودم از جا برخاستم و دنبال آن آقا رفتم.

بحمدالله تعالي پس از اين توجه و عنايت حال مريضه فورا بهبود يافت و چشم راستش كه در اثر سكته غبار آورده بود برطرف شد پس از چهار روز كه اصلاً ميل به غذا نداشت در همان لحظه گفت: گرسنه ام براي من غذا بياوريد.

يك ليوان شير كه در منزل بود به او دادند، با كمال ميل تناول نمود. ميل به غذا كرد رنگ رويش بجا آمد و در اثر فرمان آن حضرت كه گريه مكن، غم و اندوه از دلش برطرف شد.

و ضمناً خانم مذكوره از پنج سال بل روماتيسم داشت از لطف حضرت شفا يافت با آنكه اطبا نتوانستند معالجه كنند.

ناگفته نماند كه در ايام فاطميه در منزل مجلسي بعنوان شكرانه اين نعمت عظمي منعقد كرديم جناب آقاي دكتر دانش كه يكي از دكترهاي معالج اين بانو بود شفا يافتن او را برايش شرح دادم دكتر اظهار نمود آن مرض سكته كه من ديدم، از راه عادي قابل معالجه نبود مگر آنكه از طريق خرق عادت و اعجاز شفا يابد.

الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و اله المعصومين لاسيما امام العصر و ناموس الدهر، قطب دايره امكان، سرور و سالار انس و جان، صاحب زمين و زمان مالك رقاب جهانيان حجة بن الحسن العسكري صلوات الله عليه و علي آبائه المعصومين و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته الي قيام يوم الدين.

محمد تقي ابن محمد تقي همداني

25 ماه صفر الخير 1397 هجري قمري

ملاقات بانوئي از اهل قير

مرحوم شهيد دستغيب نقل مي كند كه قير سمت جنوب شرقي شيراز بفاصله تقريبا چهل فرسنگ واقع است در حدود چهارده فرسنگ از فيروزآباد دورتر است و فاصله اش از كار زين يكفرسنگ و نيم مي باشد.

(در فارسنامه مي گويد: بلوك قير طول آن ده فرسخ مي باشد كه ابتداء آن مبارك آباد و آخرش باغ پاسدار، و پهناي آن دو فرسخ و نيم از قريه كيفركان تا گندمان و از گرمسيرات فارس است و اين بلوك مشتمل بر بيست و سه قريه آبادي است).

در روز 25 ماه صفر سنه 1392 مطابق 21 فروردين 1351 شمسي اين ناحيه مورد خشم الهي واقع شده و از بلاي آسماني، و زلزله عظيم زميني، بيشتر بلوك قير صدمه ديد و بيش از همه جا قير را زير و رو نمود بطوريكه يك ساختمان سالم نماند و تقريبا ثلث اهالي آن زير انبوه سنگ و خاك و آجر در سخت ترين وضعي جان سپردند و پيرمردان مانند چنين حادثه وحشتناكي را بخاطر ندارند و...

زن مؤمنه اي از هل قير گفت: شبي كه صبح آن زلزله آمد و خانه ها خربا گرديد يكساعت بعد از نصف شب خواب ديدم: سيدي آمد درب خانه ما و عامامه اي كه بر سرداشت بدور گردن خود پيچيده و زني هم همراه ايشانهن است و صورت خود را نقاب انداخته. به من صدا زد من بيدار شدم.

فمرود: چراغ رروشن كن، روشن كردم.

فرمود: با شوهر و فررنزدانت از خانه بيرون رويد.

عرض كردم: آقا شش هفت سال زحمت كشده اين خانه را درست كرده ايم و حالا تازه آمده ايم در آن زندگي كنيم.

فرمود: بايد بيرون برويد كه بلا نازل مي شود.

گفتم: اجازه مي تهيد شوهمر را بيدار كن.

فرمود: هنوز زود است.

خيلي وحشت داشتم، در دل خود مي گفتم كاش صبح مي شد و مؤذن اذان صبح را مي گرفت.

فرمود: آَتشي روشن كن و آب روي آتش بگذار اام مهلت اينكه چائي درست كني پيدا نمي كني.

من آتش كدرم، صدا زدم شوهرم حيدر را از خواب بيدار كردم، ديدم صداي مؤذن بلند شد و اذان صبح را گفت، مرتبه دوم چون خيلي متوسل به ابالفضل شدم و صدا زدم يا ابالفضل العباس بدادم برس، ديدم سيد جوان نوراني كه بنظرم آمد يكدست در بدن نداشت آمد درب منزل و گفت: حيد را بيدار كن و بگو مادرت فوت شده، بيا جنازه اشرا بردار و دفن كن.

گفتم: آقا سيد كاظم كجا بوده ايد ( و سيد كاظم فاطمي اهل منبر بود از اهل قير كه بر اثر حادثه زلزله برحمت خدا رفت).

فرمود: سيد كاظم نيستم و از طرف قبله آمده ام و مي خواهم عبور كنم.

من خيلي ترسيده بودم فرمودند: نترسيد چون حامله هستيد من پشت بطرف شما مي كنم و حرف مي زنم.

ديگر او را نديدم، پس از آن زلزله كوچكي آمد و تا بچه ها را بيدار كردم و شوهرم از خواب بلند شد زلزله سخت شروع شد همين قدر كه توانستيم بچه ها را از خانه بيرون بياريم كه خانه خراب شد، اگر چه تمام خانه هاي ما خراب شد ولي همان خانه اي كه بچه ها در آن خوابيده بودند شكسته شد و پائين نيامد و بحمدالله هيچكس از اهل خانه تلف نشد.

         بنيانگذار مهديه تهران


حجت الاسلام والمسلمين شهيد حاج شيخ احمد کافي


         برنامه های ندبه و کمیل

دعاي کميل و ندبه آذر ماه 1403


جدول کامل برنامه ها...

         واريز آنلاين به حساب مهديه

         گالري صوتي

قرائت دعاي ندبه 1403/9/2

سخنراني دعاي ندبه 1403/9/2

قرائت دعاي کميل 1403/9/1
بيشتر...

         مجلات


         ارتباط با ما

درباره ما

 نام
 Email
متن
 

         اشتراک

 نام
 Email