صفحه اصلي درباره ما تماس با ما
در

      مراسم عزاداري روز شهادت حضرت زهرا (س) (پنج شنبه 15 آذر ماه)

  منتخب محصولات فرهنگي

بیشتر...



                            حدیث



    درک از امام مهدي
از امام صادق (ع) منقول است كه پيامبر اكرم (ص) فرمودند :
خوشا به حال كسى كه قائم اهل بيت مرا درك كند و به او اقتدا كند قبل از قيامش تابع ائمه هدايت باشد و از دشمنانشان بيزارى بجويد ايشان رفيقان من هستند و گراميترين افراد امت نزد من مى باشند . كمال الدين ـ شيخ صدوق ص 287
أچأڈأ­أ‹ أ‡أ’123 : امام صادق

 


        پايگاه هاي پيشنهادي

آيت الله دري نجف آبادي
نايب رييس هئيت امناء
 

حجت الاسلام و المسلمين
نوري شاهرودي
عضو هئيت امناء مهديه


مقالات

مهدويت

توقيعات

ظهور

غيبت

انتظار

زندگينامه

امام و بانوان

کتب

شعر

پرسش و پاسخ

ادعيه و زيارات

شفايافتگان

نامه اي به امام عج

مشاهدات

ديگر موضوعات

اخبار مهديه

         0پايگاه هاي ديگر


سایت مسجد مقدس جمکران

سايت فرهنگي تبيان

سايت سراج انديشه

سایت دکتر علی غضنفری

سايت فرهنگي شهيد آويني  


 

 


تاريخ خبر: جمعه27/8/1384

ملاقات بانوي محمدي

جناب آقاي صادق محمد ي كه از دوستان هستند از خانمشان نقل نمودند كه مي گفت:

مدتها در آرزوي ديدار و ملاقات امام زمان برسر مي بردم و روز بروز آتش و عشق ملاقات آن امام همانم زيادتر امي شد تا اينكه ايام روضه خواني و سوگواري براي اباعبدالله فرا رسيد و ما در دو مه محرم و صفر ده روز براي حضرت ابا عبدالله الحسين مجلس روضه خواني داشتيم و روز آخر نهار مي داديم. يك سالي كه مجلس داشتيم قبل از برزگاري مجلس رو به قبله نشستم و از حضرت بقية الله خواهش و تمنا نمودم كه به مجلس ما تشريف بياورند. لااقل بخاطر جدشان امام حسين ما را سرافرزا كنند. به دلم الهام شد كه خبري خواهد شد.

از روز اول بالاي مجلس پتوي نوي را چهار لا كردم و پشتي بسيرا خوبي و تازه كه هنوز از آن استفاده نكرده بودم بالاي آن پتو گذاشتم و به شوهرم گفتم، هيچ كسي بر اين پتو نشيند.

اينجا را براي امام زمان گذاشته ام كه اينجا بنشيند.

من (آقاي محمدي) مي گويد: تبسمي كردم و گفتم چشم!

سپس آقاي محمدي از همسرشان نقل كردند كه مي گفت هر روز داخل مجلس مردانه را از پشت پرده نگاهم مي كردم كه آقا تشريف آورده اند يا نه؟ ولي خبري نمي شد تا اينكه روز آخر كه مي خواستم نهار بدهم و من در آَشيزخانه مشغول آماده كردن وسائل پذيرائي بودم، دلم شكست و بنا كدرم گريه كردن و كار كردن، تا اينكه سفره را پهن كردند، در اين اثناء از پشت پرده نگاه كردم ديدم سيد معمميّي با يك دنيا جلالت و مهابت روي آن پتو نشسته است و همه مردم و حضار، مشغول صبحت بودند و به آن آقا توجهي نمي كردند تا تي همسرم كه عادتا از افرادي كه وارد مي شدند استقبال مي نمود و خوش آمد مي گفت به او بي توجه بود، خيلي تعجب كردم.

يكي از خانمها به من گفت چه عطر عجيبي امروز مجلس شما را فرا گرفته روزهاي قبلي چنين عطي را نمي فهميديم. ديدم راست مي گويد. عطر عجيبي فضاي منزل را فرا گرفته است غذا آماده شد و مهمانان مشغول غذا خوردن شدند از لاي پرده ديدم كه آن آقا با دست مباركشان چند لقمه اي غذا خوردند و گه گاهي بطرف آشپزخانه نگاه مي كردند و تبسم مي نمودند. بعد از غذا يكي از علما مشغول دعا كردن شد ديدم آن آقا دستهاي مبارك را بلند كردند و آمين گتفند همانطور كه مشغول سفره جمع كردن بوديم و ظرفها را پشت پرده مي گرفتم هنوز كسي از مجلس خارج نشده بود آن آقا را نديدم. زود همسرم را صدا زدم به او گفتم چرا آقا را بدرقه نكردي.

گفت: كدام آقا!

گفتم: همان شخصي كه روي پتو نشسته بود.

گفت: كسي آنجا نبود.

گفتم: چرا آقا سيدي با اين خصوصييات آنجا نشسته بودند و هيچ كس از شما مردها به او توجه نمي كرديدي و او تنها غريبانه نشسته بود.

تا اين را گفتم ديدم همسرم متوحل شد و گفت: اين عطر جيبي از آن آقا بود؟!

گفتم بله.

گفت:ولي من و افراد مجلس او را نديدم!

خبر ميان مجلس پخش شد آن روز تا غروب مردم گريه مي كردند و فرياد يا صاحب الزمان سر مي دادند.

         بنيانگذار مهديه تهران


حجت الاسلام والمسلمين شهيد حاج شيخ احمد کافي


         برنامه های ندبه و کمیل

دعاي کميل و ندبه آذر ماه 1403


جدول کامل برنامه ها...

         واريز آنلاين به حساب مهديه

         گالري صوتي

قرائت دعاي ندبه 1403/9/2

سخنراني دعاي ندبه 1403/9/2

قرائت دعاي کميل 1403/9/1
بيشتر...

         مجلات


         ارتباط با ما

درباره ما

 نام
 Email
متن
 

         اشتراک

 نام
 Email